بایستی از سر دادن شعارهای اقتصادی به شعور بیاییم ، بولتن قانون اساسی یک ملت را کسانی مینویسند که در خاک آن سرزمین ریشه دارند وگرنه پیوند و قلمه اگر چه میوه شیرین بدهد همیشه درگیر تنافری اصیل با ریشه میماند...
اینرا کرمهای ریشهخوار بهتر از كرم ساقه میفهمند... سوسیالیسم دیباچه تنفس پوپولیسم است.
یعنی هیچ کلید واژهای متبرکتر از کلمه مردم برای یک پوپول حرفهای نیست. پوپول با نام مردم و گرفتن رأی آنها بیانیه خود را آغاز میکند و به نام مردم هم تمام میکند.
این فلسفه پوپولیسم است که مردم را به گروگان سپر انسانی بگیرد. در سوسیالیسم اقتصادی نحلهای ظهور میکند که علقه مارکسیسم را در دل توبه کرده خود حفظ كرده و اگر یاد همه رفته باشد که مارکسیسم از شاهراه مردم به مشی سوسیالیسم متلون میرسد...
همه میدانند که تاریخ یادش نمیرود. مارکسیسم برای پیاده کردن ایدههای خود باید از کوچه سوسیالیسم بگذرد زیرا خود را در این لباس دوستداشتنی و عامه پسند میبیند، اما افتراق سوسیالیسم و مارکسیسم اقتصادی در انتهای تاریخ است.
مارکسیسمی که من میبینم بنا ندارد از حقوق عمومی و منافع تودهها چیزی براى مردم عامى استخراج کند. توابین اقتصادی آدمهای خوبی هستند نه در حدی که خوردنی بشوند...
اینجا حد فاصل بین نحله و بریدهها به پوپولیسم میرسد. همان سرگردانی بین بازگشت به اصالت و کسالت از بودن تاکنونی! اینجا اگر دوگانگی رفتار و گفتار و پندار موج میزند ناشی از پوستینه پوشیهاست.
مارکسیسم اقتصادی به دنیای کمون نمیرود... اصلاً سفر مارکسیسم اقتصادی به سمت کمون نیست! مارکسیسم اقتصادی بدعتی خوارجی در تلاش برای بازپسگیری تفکیک ملک اصلاحات ارضی و احیاء فئودالیسم با داس و چکش بدلی ست.
فئودالیسم امروز با بازوهای مارکسیسم اقتصادی تلاش میکند بعد از یکپارچه سازی زمینهای ملاکی تفکیک شده بین خردهبورژوآی اقتصادی(کارگران یدی) آنها را به تعاونیهای روستایی شهرنشینها بسپارد تا با مگاسالاری نوین بتواند زمینهای متصرفی خان دایی را پس بگیرد.
اینجا مارکسیسم اقتصادی هنوز خود را مالک زمینهای وقفی خان دایی و زمینهایی میداند که اصلاحات ارضی به خرده مالکلین (دهقان خرده پا) داد.
مارکسیسم اقتصادی میداند اگر جز به مرامنامه سوشیالسم اقتصادی میتینگ بگذارد دستش رو میشود زیرا در دبیرخانه مارکسیسم اقتصادی، مگاسالاری روی همه سربرگهای دهه شصت حک شده است.
ما باید فرق بین مارکسیسم دروغین اقتصادی و پوستین سوشیالیسم و کمونیسم متمرکز را درک کنیم. اسم شب این پوپولیسم ظاهر فریب فقط مگاسالاری پوپولیستی پنهان است.
روزی که دوره گذار سوشیالسم کاذب اقتصادی (ماركسيسم) به فئودالیسم اقتصادی با رونمايى مگاسالاری طلوع کرد متوجه میشوید که منظور من از ترکیب کلمات مارکسیسم اقتصادی و یکپارچه سازی اصلاحات ارضی چه بود...
تاریخ تکرار میشود، مهم این است در این تکرار کسی ما را دور نزند...
زمین مثل زمان گرد است...
مثل عقل ما
مثل چشم ما
مثل...
انتهای پیام/*