به گزارش تابناک یزدسران «مجمع»، اما همچنان از برخوردی که در جریان انتخابات مجلس چهارم صورت گرفت و به ردصلاحیت اکثر قریببهاتفاق نامزدهای این جریان منجر شد، گلهمند بودند؛ موضوعی که سبب شد صلاحیت بیش از ٤٠ نفر از نمایندگان دوره سوم نیز «احراز» نشود. بااینحال، در زمستان سال ٧٥ بود که زمزمهها برای تعیین کاندیدا آغاز شد و نهایتا پس از کشوقوسهای فراوان مجموعه جریان چپ به سیدمحمد خاتمی رسیدند. اگرچه ناطق نوری سالها «در چشم» بود، اما نامزد جناح چپ، مدتی از عرصه رسمی فاصله گرفته بود. رقابت میان او و رئیس وقت مجلس، علیاکبر ناطقنوری بود که از ماهها قبل از آن، به شکل علنی تبلیغ و ترویج میشد. روشی که تابهامروز توسط برخی رسانهها ادامه دارد. به یاد دارم برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از بستگان، به یکی از شهرستانها رفته بودم؛ اردیبهشت ١٣٧٦. سخنران آن مراسم ترحیم، یک روحانی و رئیس واحد دانشگاه آزاد اسلامی آن منطقه بود. او در فراز پایانی سخنرانی خود بیهیچ پردهپوشی به حمایت از علیاکبر ناطقنوری پرداخت و از وی بهعنوان «شخص شخیص ریاست مجلس شورای اسلامی» یاد میکرد. آن سخنران، فهرستی از جیب خود درآورد که در آن، نظر شخصیتهای سیاسی، روحانیون و مراجع در حمایت از ریاستجمهوری ناطقنوری نوشته شده بود و از ابتدا تا انتهای آن را قرائت کرد. این فهرست کمی بعدتر، تیتر یک روزنامه مشهور حامی جناح راست شد و بهعنوان «آخرین تیر ترکش»، پیش از پایان موعد تبلیغات رسمی انتخابات دوم خرداد ٧٦ نامیده شد. آن روزها مصادف با ماه محرم بود. ارگان انصار حزبالله، یعنی «یالثارات الحسین» ویژهنامهای در سطح گسترده در سراسر کشور در هیأتها، تکایا و مساجد توزیع کرد که حملات و اتهاماتی را به کاندیدای جناح چپ نسبت میداد. توزیع این ویژهنامه به واکنشهای تندی منجر شد و حتی پس از کشف ماجرای «کارناوال عصر عاشورا»، بهعنوان یکی از عوامل «موجهسازی» آن اقدامات برای بدنامکردن خاتمی ارزیابی شد. این در حالی بود که پوستر کوچک و معروف «سلام بر سه سید فاطمی؛ خمینی، خامنهای، خاتمی» که این سه شخصیت نظام را در حال عزاداری برای سرور و سالار شهیدان نشان میداد، یا کارت تبلیغاتیای که یک سوی آن تصویر خاتمی و سوی دیگر، زیارت عاشورای حضرت سیدالشهدا(ع) درج شده بود، برای نشاندادن میزان اهمیت این ماه برای هوادارای نامزد جناح چپ طراحی شده بود و اتفاقا میان جوانان و نوجوانان نیز بهشدت محبوب بود و دستبهدست میشد. بههرتقدیر، موج ایجادشده توسط جوانان، دانشجویان، فرهنگیان و بسیاری از نیروهای متدین کشور بهگونهای بود که تحرکاتی ازایندست نتوانست بر آن تأثیر بگذارد. شاهد این مدعا، وضعیت صندوقهای اخذ رأی در سراسر کشور بود.
تریبونهایی برای انتقاد
دولت اصلاحات، آغازبهکار کرده بود، اما تریبونهای خاص، حملات خود به رئیسجمهور را شدت بخشیدند. هر اقدامی از سوی دولت برآمده از انتخابات دوم خرداد، «پتانسیل» تبدیلشدن به بهانهای برای هجمه داشت. اکران فیلم «آدمبرفی»، ساخته داوود میرباقری که چند سالی در توقیف بهسر میبرد، با واکنش تند یکی از مداحان مواجه شد که صراحتا، حضور یک مرد در «جلد زنان» را ترویج فحشا میخواند. طرفه اینکه، فیلم آدمبرفی به شکلی روشن، پدیده مهاجرتهای کورکورانه برای افرادی که «عشق آمریکا آنها را کور کرده» را به نقد کشیده بود و رگههای وطندوستی آن کاملا پررنگ بود. بعدها همان بازیگر در چندین فیلم مختلف، در هیئت زنان ظاهر شد و اتفاقی هم رخ نداد. در آن مقطع، فضای مجازی مانند امروز نبود که بلافاصله، همهچیز را با صوت و فیلم بازنشر دهد. بهتدریج در ١٨ سال گذشته، این مجموعهها رشد غیرقابلتصوری یافتهاند. آنچه مشخص بود این مجموعهها بنا نداشتند تذکرات درباره شکستهشدن شأن مجالس مذهبی با ورود به مسائل جناحی و خطی را جدی بگیرند. ماجرای ترور سعید حجاریان نیز ازجمله وقایعی بود که نگرانی درباره تأثیر اقدامات تخریبی علیه اصلاحطلبان و دولت اصلاحات در مراسم و محافل دینی را تشدید کرد چه اینکه اعلام شد برخی متهمان آن پرونده، در چنین فضاهایی مباحث اعتراضی علیه دولت وقت و تئوریسینهای آن را طرح میکردند. حمله به عبدالله نوری و مهاجرانی در حاشیه مراسم نماز جمعه نیز ازجمله حوادث آن مقطع است که جنجالساز شد و از اثرات مباحث طرحشده در یکی از تریبونها علیه این چهرهها، ارزیابی شد.
همه چیز تغییر میکند
ظهور پدیده احمدینژاد در شهرداری تهران، برای گروههای منتقد دولتهای اصلاحات و سازندگی و مشی سیاسی و مدیریتی آنان، بهمثابه یک فرصت بهشمار میرفت. «محمود» با لباس ساده به هیأت مشخصی در تهران میرفت و در کنار «صندلی» مداح مینشست و مداحان هم از مشی سادهزیستی شهردار تهران و ارزشیبودن او تمجید میکردند. او در ایام انتخابات ریاست جمهوری نیز از این حمایتها برخوردار بود. اوایل دولت احمدینژاد، پیوندی در ظاهر امر مستحکم میان آنان ایجاد شده بود و یکی از این مداحان به همراه دولت، به سفر استانی میرفت. نیمه سال ٨٦ همزمانی انتخابات هشتمین دوره مجلس و ایام محرم، باز هم فرصتی فراهم کرد تا مباحث سیاسی از این تریبونها طرح شود. هر چند گلایه از رفتارهای سیاسی گروهی از مداحان صاحب نام و نزدیک به جریان اصولگرایی در ایام مذهبی مختلف، موضوع جدیدی نبود، اما درپیشبودن انتخابات مجلس هشتم، احتمال سازماندهی برای تبلیغ به نفع جریان سیاسی خاص در مقابل رقبای انتخاباتی را تقویت کرده بود. اولین نشانههای شکلگیری چنین احتمالی، از سخنرانی حاج «منصور ارضی» در روز عرفه آن سال آشکار شد. او در حسینیه صنف لباسفروشان، یکی از رقبای اصولگرای احمدینژاد را به طور غیرمستقیم مورد عتاب قرار داد: «به عمربنسعد گفتند که با قتل امامحسین(ع) به ملک ری نمیرسی که با تمسخر پاسخ داده بود اگر به گندمش نرسم به جوی طویلهاش که خواهم رسید. برخی ابنسعدهای دوران ما هم اینگونهاند. اگر به گندم ریاستجمهوری نرسیدند، به جوی شهرداری میرسند، به آنجا نرسند مدیرکل فلانجا میشوند، به جایی آویزان میشوند. به جو هم برسند، بردهاند. ما نباید بگذاریم». این سخنان بلافاصله با واکنش روحانیون و فعالان سیاسی همراه شد و روزنامه همشهری ارگان شهرداری از قول فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، استفاده از تریبونهای مذهبی برای تخریب چهرهها و مسئولان نظام را مورد اعتراض قرار داد. این بار اعتراض به موضعگیریهای تخریبی مداحان، یک تفاوت عمده با موارد پیشین داشت. چنانکه در دور جدید، برخلاف سالهای قبل که اصلاحطلبان همیشه در انتقاد از روند موجود تنها بودند، اینبار اصولگرایان پیشقدم شدند. درواقع اگر طی یک دهه فعالیت آنها در حمایت از طیف «راست»، تخریب چهرههای شاخص اصلاحطلب و البته آیتالله هاشمیرفسنجانی در دستور کار بود، کناررفتن اصلاحطلبان بعد از سال ٨٤ سبب شده بود آنها به اختلافات دروناردوگاهی خود نیز ورود کنند. به بیان دیگر، متناسب با ایجاد دستهبندیهای مختلف در میان اصولگرایان، تریبونداران نیز به صفبندی مشغول شده بودند. بازتاب اظهارات وی تا آنجا بود که گروهی از فرماندهان ارشد دفاع مقدس در نامهای به آیتالله هاشمیشاهرودی، رئیس قوه قضائیه، خواستار رسیدگی قانونی به اظهارات این مداح حامی دولت نهم شدند. ولی باوجود این مسائل، آن مداح در جلسهای با حضور جمعی از مداحان در مهدیه تهران به منظور آمادگی برای دهه محرم، نهتنها از موضع خویش عقبنشینی نکرد، بلکه از سایر مداحان خواست درخصوص مسائل روز جامعه و کشور در برنامهها و جلساتشان صحبت کنند. او حتی آنگونه که پایگاه خبری فردا گزارش داد، در مراسم عرفه به جز انتقاد از شهردار تهران و صداوسیما و نمایندگان مجلس، وعده داد در روز عاشورا مطالب جدیدتری را عنوان خواهد کرد. در آن روزها نیز استدلال مخالفان طرح این مباحث، آن بود که این تریبونها دارای کارکردی مذهبی است و نباید آلوده به اغراض غیرمذهبی و سیاسی شود. آیتالله مکارمشیرازی از مراجع تقلید قم در همین رابطه به مداحان سراسر کشور در نیمه دیماه همان سال توصیه کرد که «هیأتهای مذهبی نباید سکوی پرش برخی احزاب شوند». فارس گزارش داد این استاد حوزه علمیه قم به مداحان گفت: «مجالس عزاداری مکانی برای تبلیغ نمایندگان نیست. نباید مداحان برای یک گروه خاص و یک جناح سیاسی در هیأتهای خود تبلیغات کنند». در عین حال انتقاداتی که از سوی مراجع تقلید، علما و روحانیون نسبت به رواج خرافهگرایی و حتی سبک خواندن مداحها مطرح میشود نیز در دایره همین استدلال قرار دارد. اکثر منتقدان معتقدند از زمانی که فعالان تریبونهای مذهبی موردحمایت یک جریان سیاسی قرار گرفتند و به اظهارنظر سیاسی در همان تریبونهای مذهبی عمومی پرداختند، از مسیر اصلی خارج شدهاند. این در حالی است که سالهای سال مداحان بهواسطه «صدای خوش» و «اعتقاد و علاقه به پیشوایان دینی» در مراسمهای مذهبی به نوحهخوانی پرداخته و در میان مردم، صاحب آبرو بودند. برخی روحانیون منصف معتقد هستند فعالیت سیاسی مداحان چندان بدون هزینه هم نبوده است؛ چراکه با گسترش سخنرانیهای غیرمذهبی مداحان، جایگاه مداحی و نوحهخوانیها کمرنگ شد و همین موضوع منجر به آن شد که تعدادی از علما و نهادهای دینی درباره خطر انحراف مداحی هشدار دهند. جمعی از مراجع تقلید نیز چندسالی است در قالب سخنرانی یا صدور بیانیه از مداحان میخواهند از امکانات هیأتهای مذهبی در جهت تبلیغ به نفع جناحی خاص استفاده نکنند. در سالهای نیمه دهه ٨٠، بخشنامههایی از سوی نیروی انتظامی با هدف مقابله با تحریفات عاشورا صادر شد و صداوسیما نیز از پخش مراسم عزاداری که در آن برخی مداحان به بیان جملات غلوآمیز میپرداختند، جلوگیری کرد. اعتراض به اقدامات مداحان تا آنجا پیش رفت که نمایندگان مجلس هفتم در سال ٨٤، طرحی را برای «ساماندهی مداحان» ارائه کردند که اعلام وصول نشد. با این حال دولت نهم در ابتدا توجه ویژهای به مداحان از خود نشان داد. یکی از مداحان که به همراه هیأت دولت به سفر استانی میرفت، در سفر به خراسان رضوی گفت: «دولت نمیتواند همه مشکلات را حل کند و هیأتها باید به دولت کمک کنند». کمکهای دولت احمدینژاد به این مجالس و تریبونها در آن مقطع، بهجز انتقادهای روحانیون، جریانهای همفکر آنان را نیز به اعتراض واداشته است. «روزنامه حزبالله» در همان سال در مطلبی با عنوان «عاشورا بودجه نمیخواهد»، از «دولتیکردن مراسم عزاداری محرم و صفر» انتقاد کرد. این روزنامه نوشت: «کمکهای میلیاردی به هیأتهای مذهبی - مردمی که اتفاقا صفا و صمیمیت آنها در غیردولتیبودن و تأمین استقلالی هزینههاست، نمیتواند مصداق احیای فرهنگ عاشورا باشد. تشکیل ستاد عاشوراییان فجرآفرین و هزینه چهار میلیاردی برای عزاداری از سوی وزارتخانهای که عنوان فرهنگ بر پیشانی آن خودنمایی میکند، امر را مشتبه میکند که شاید درک مسئولان فرهنگی از زندهنگهداشتن فرهنگ عاشورا به توزیع شال عزاداری و برگزاری نمایشگاه و تهیه بنر خلاصه میشود». این روزنامه در پایان یادآور شد: «به نظر میرسد عاشورا بیش از آنکه بودجه نیاز داشته باشد، به درک صحیح از فلسفه این قیام نیازمند است». در جریان انتخابات سال ٨٨ هم، حمایت برخی چهرههای این جریان از احمدینژاد، خبرساز شد. «محمود کریمی» از جمله آنها بود که در تجمع هواداران احمدینژاد پیش از انتخابات ٨٨ حاضر میشد. «سعید حدادیان» و «محمد طاهری» نیز دیگر مداحانی بودند که همراه «احمدینژاد» بود و در جشن پیروزی احمدینژاد در ٢٤ خرداد ١٣٨٨ در میدان ولیعصر(عج) تهران پشت سر «احمدینژاد» ایستادند. با این حال «ماهعسل» احمدینژاد و مداحان اما پس از آغاز فعالیت دولت دهم بهویژه در ماجرای «دورکاری ١١روزه» رئیس دولت بهتدریج رو به «تلخی» رفت. مداحان پیش از آن هم به نحوه رفتار احمدینژاد با نامه مقاممعظمرهبری برای عزل «اسفندیار رحیممشایی» از پست معاوناولی اعتراضاتی داشتند. عصر ایران در آن مقطع نوشت: «چالشهای پیدرپی احمدینژاد با اصولگرایان، سردشدن روابط مراجع با دولت بر سر مسائلی مانند مخالفت مراجع با حضور زنان در ورزشگاهها و کابینه که متعاقب آن، احمدینژاد چند زن را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کرد، عدمتوجه احمدینژاد به توصیههای علمای قم و مشهد و چهرههای موردوثوق نیروهای حزباللهی برای دوریجستن از مشایی که با جمله معروف «آنچه مشایی میگوید نظر دولت است» مواجه شد. عملکرد او در ماجرای برکناری متکی در میانه سفر به سنگال که گفته شد برخلاف نظر مقاممعظمرهبری صورت گرفت و نظایر اینها سبب شد هیأتیها از آن حمایتهای بیدریغ سابق، به نقد و انتقاد برسند و علنا به احمدینژاد هشدار دهند که فکر نکن با تو عقد اخوت بستهایم. در آخرین مورد، ارضی به احمدینژاد توپید که فتنه دینی به سراغش آمده و تصریح کرد که نگران دین اوست و از احمدینژاد انتقاد کرد که دیگر در هیأتها پیدایش نمیشود و مدعی شد «نمیگذارند بیاید هیأت! و این یك بیماری است». حدادیان هم با حمله توأم به مشایی و احمدینژاد، چنان تعابیری را علیه آنان به کار برد که به قول خودش رسانهها نتوانند این تعابیر زشت را بنویسند. او احمدینژاد را تهدید کرد کاری نکند که از «بهشت حزبالله» اخراج شود، همانطورکه حضرت آدم با خطایی که مرتکب شد از بهشت برین طرد شد. حتی در میان وبلاگنویسان احمدینژادی هم جریان «من احمدینژادی نیستم» شکل گرفت و بسیاری از حامیان پروپاقرص احمدینژاد، با اعتراض به مواضع احمدینژاد، جدایی خود را از او و جریانی که از نظرشان جریان انحرافی است، اعلام کردند». پس از طرح مسئله موسوم به «جریان انحرافی» و نزدیکشدن دولت احمدینژاد به پایان عمر خود، با دولت احمدینژاد همان کردند که با دولت اصلاحات میکردند. فروردین سال ٩٠ ایام فاطمیه فرا رسید. آغاز ایام فاطمیه سال ٩٠، برای احمدینژاد و تیمش هرگز خوشایند نبود چراکه اولین هیأتهای سیاسی در این ایام با شدیدترین و بیسابقهترین حملات علیه آنها آغاز شدند و با ماجرای معنیدار استعفا و ابقای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، روند آن شدت گرفت. عصر ایران در همان گزارش نوشت: «با وجود همه این حملات، احمدینژاد اثبات کرده است که اهل عقبنشینی و مدارا نیست، حتی اگر سرسختیهایش به بهای برائت دوستان هیأتیاش و تردید حزباللهیها در درستی انتخابی که کردهاند تمام شود.» پس از آن بود که ماجرای شکایت مشایی از چند مداح رسانهای شد و به دادگاه تجدیدنظر رفت. مرداد ٩٢ وکیل سعید حدادیان و منصور ارضی اعلام کرد: «٣٠ مردادماه دادگاه تجدیدنظر پرونده مداحان تهرانی برگزار میشود». شبهای قدر ماه رمضان سال ٩١ بود که حاجمنصور ارضی و سعید حدادیان درباره رئیسجمهور و اسفندیار رحیممشایی اظهارنظر کردند. گفتههای این دو مداح موجب شد دفتر حقوقی رئیس دولت دهم رسما از طریق دادستانی تهران از دو مداح مطرح تهرانی شکایت کند. براساس این گزارش، انتشار فایل صوتی سخنان مداحان، واکنشهای گسترده و متفاوتی را بهدنبال داشت كه پس از این ماجرا شکایت از حاجمنصور ارضی براساس ماده ٦٦٩ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین و افترا به رئیسدفتر رئیسجمهور و شکایت از سعید حدادیان براساس ماده ٦٠٨ همین قانون و به اتهام توهین به مقامات دولتی در تیتر رسانهها قرار گرفت. در همان روزهای دادگاه، سعید حدادیان به این شکایت واکنش نشان داد: «خیلی معلوم نیست كه این مسئله برای دادگاه محرز شود، زیرا قصد ما قطعا خیرخواهی بوده است. رئیسجمهور هم از رفقای ما بوده و از ما حرفشنوی داشته است. نتیجه دادگاه هر چه بشود برای بنده حتما خوب خواهد بود، ولو اینكه نتیجه آن محكومیت من باشد. من بهخاطر بیان مطلب حقی وارد این عرصه شدم و آن مطلب حق است. در زمینه ادبیات هم باید بگویم بر هركه دست میزنم، از دست رفته است! اگر من بخواهم سخنوری كنم، ادبیات سخنوری را هم دارم، اما متأسفانه فضای جامعه ما بهگونهای است و ادبیات بعضی از مسئولان به گونهای شده كه حقیقتا راه را برای سخنگفتن میبندند یا راه دیگری را پیشروی ما باز میكنند كه خیلی خوشایند نیست». ماجرای شکایت، ماهها طول کشید تا اینکه براساس حکمی که قاضی پیرعباسی، رئیس شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب، صادر کرد، حاجمنصور ارضی از اتهام وارده تبرئه و سعید حدادیان براساس ماده ٦٠٨ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به مقامات دولتی به پرداخت ٥٠ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد، اما این حكم بدوی بود و دفتر مشایی بار دیگر نسبت به حكم بدوی اعتراض كرد.
فرهاد شهبازوار، وكیل دو مداح تهرانی، در گفتوگو با مهر گفت: «چند نکته است که باید رسانهها به آن دقت کنند. اول اینکه مبلغ جریمه و محکومیت سعید حدادیان ٤٠٥ هزار تومان بوده و عدد ٥٠ هزار تومان صحیح نیست. دوم آنکه دولت مهرورزی که شخص رئیسجمهور گفته از کسی گلایه نداریم و شکایت نکردیم درست از آب درنیامد و آقای مشایی کلی شکایت کردهاند. درباره پرونده این دو مداح تهرانی باید گفت که بعد از حکم دادگاه بدوی یک بار تجدیدنظر برگزار شد، ولی بهدلایلی مستشار نیامد و دادگاه به تعویق افتاد. حالا قرار بعدی ٣٠ مرداد است. البته در این دادگاه ما هم به حکم سعید حدادیان اعتراض کردیم و مشایی هم به حکم حاجمنصور ارضی اعتراض کرده است».
دولت یازدهم و ماجرای تریبونها
رویکارآمدن دولت روحانی نیز در شرایطی مشابه دولت اصلاحات رخ داد. برخی تریبونها بهطور رسمی از نامزدهای نزدیک به جریان اصولگرا حمایت کردند. در جریان انتخابات ریاستجمهوری ١٣٩٢، برخی مداحان در صف حامیان «سعید جلیلی» قرار گرفتند و مداحی مشهوری هم در دوران انتخابات منتشر شد که سرود «اصلحترینی» را در رسای «سعید جلیلی» و در حضور او در یک ورزشگاه میخواند و حاضران با آن همراهی میکردند؛ این فیلم در فضای مجازی بارها دستبهدست شد. اگرچه تا چندماهی پس از آغازبهکار دولت، این تریبونها نیز مانند فعالان سیاسی جناح مخالف دولت، سکوت پیشه کرده بودند، اما مهرماه ٩٢ بود که در مراسم روز عرفه، باز هم سعید حدادیان وارد سیاست شد و با اشاره به امکان معرفی دکتر توفیقی به مجلس به عنوان وزیر علوم گفت: «به آقای روحانی تذکر میدهم که اگر افراد فتنهگر را معرفی کنید، دودش به چشم خودتان میرود». او همچنین خطاب به مجلس گفت: «نمایندگان اگر این فرد را تأیید کنند نان در شراب زدهاند و خوردهاند». حالا سخنان اخیر حدادیان در شب دوم ماه مبارک رمضان و مسائل پیشآمده در تشییع غواصان سربلند دوران دفاع مقدس، بازهم این مسئله قدیمی را زنده کرده است: «آنها که میگویند تحریم مهم نیست، گویی که از جیب مردم بیخبرند. آن آقا میگوید بعضیها از جیب مردم خبر ندارند! تو دلت واقعا برای مردم سوخته؟ شما کجا مینشینی؟ زندگیات چطور است؟ استخر را نفر قبلی خراب کرد، شما دوباره ساختید. میگویند رئیسجمهور باید گلفبازی کند و به استخر برود. شما بروید شنایتان را بکنید». او سپس سراغ آیتالله هاشمی رفته است: «من چند حرف با جناب آقای هاشمی دارم. یکی اینکه: در کربلای چهار فرمانده چه کسی بود؟ خودت بودی! سال ٦٥ شما فرمانده بودی. اگر واقعا دلت برای این مردم میسوزد، سه چهار تا سؤال من را جواب بده! یک: کدام عید به جای کیش پا شدی رفتی جبههها؟ این همه مردم رفتند سر زدند. چطور این مردم میروند به محل شهادت رفقایشان سر میزنند؟ چطور این پدر و مادرها میروند به محل شهادت فرزندانشان سر میزنند؟ ما باور کنیم که شما دلت برای این مردم میسوزد؟ سالها دعوای ما با آقای هاشمی این بود که مقاممعظمرهبری (حفظهالله تعالی) روی پایگاه زهدی که اسلام از مسئولان نظام اسلامی میخواهد، دارند زندگی میکنند؛ تو چرا یاد نمیگیری؟ تو که داری، چطور حالا یاد ندارها افتادی؟ از محاکمه مهدی؟ اتهاماتی که به ایشان (مهدی هاشمی) وارد است، برخیاش مرتبط به همین تحریم است. بعد وقتی ایشان به این ارتشای به این بزرگی مشغول بود، شما دلت برای مردم نمیسوخت!؟» او به ماجرای دستگیری «فائزه هاشمی» در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ١٣٨٨ نیز اشاره کرد و گفت: «واقعا در جریان فتنه دخترشان را همینجا (سپاه غرب تهران - مقداد) آوردند. رسما دستگیر شد. رسما علیه نظام داشت تظاهرات میکرد. داشت حرف میزد و سخنرانی میکرد. کلیپهایش هم هست. همان شب به وساطت شما آزادش کردند. چرا نگذاشتید در بازداشت بماند؟ بنده از شخص آقای شاهرودی شنیدم که ما خواهش کردیم بگذارید ما اعمال قانون کنیم. ایشان (آقای هاشمیرفسنجانی) وساطت کردند و ما به احترام ایشان قبول کردیم. اگر قرار باشد روزی مردم با آقای هاشمی حرف بزنند، این مردم در سینههایشان خیلی حرف هست. این دیگر خیلی آدم را میسوزاند که کسی که در دهه ٧٠ این همه آدم را به اسم خصوصیسازی آواره و بدبخت کرد و عدهای در تعدیل نیروها بیچاره شدند، آن روز دلش برای کارگران کارخانهها نسوخت!؟ روزهای عزا را در خاطراتش بخوانید و ببینید کجا میرود؟ خودت بخوان ببین در خاطراتت نوشتی کجا بودی؟ روز تاسوعا کجا رفتی؟ همین یک سؤال من را پاسخ بده که شما (هاشمیرفسنجانی) کدام دفعه یک سر به مناطق جنگی زدی؟ وقتی این همه آدم رفتند شلمچه و دوکوهه و فکه تو که فرمانده جنگ بودی، بلند شدی و رفتی کیش!؟ بعد میگویند تشییع جنازه را مصادره کردند». حدادیان، احمدینژاد را هم بینصیب نگذاشت: «بنده هم موافق نیستم یک نفر با زرنگبازی و رندی برود آن بالا و بنشیند در جایی که جایش نبوده است. آنجا جای نوحهخوانها بوده است. این را هم بگویم همین آقای هاشمی یک بار هم از نظام قهر نکرده است. آن آقا ١١ روز رفت نشست در خانه! این آقای موسوی که الان در حصر هست، یک بار میخواست قهر بکند، امام یک تشری زد که همهچیز جمع شد. حالا بعضیها دنبال این هستند که مهره قبلی را دوباره زنده کنند. این نظام اینقدر ریشه دارد و رشد کرده است که کسانی که هشت سال رئیسجمهور بودند، دیگر جایی برای آمدن ندارند. یک عده هم دنبال پستشان هستند، فکر نکنید دنبال سادهزیستی آن آقا هستند. او نشان داد چطور در مقابل ولایت میایستد. حواستان باشد کلاهتان را نبرند». او «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه تهران را هم خطاب قرار داد: «من برای اولینبار این آقای زیباکلام را دعا کنم. اینبار ٥٠ درصد انصاف به خرج داد و گفت آقای هاشمی ٥٠ درصد عوض شدهاید! ٥٠ درصد خیلی است. وقتی آن کسی که مرید شماست بگوید خیلی مهم است. من به صداوسیما عرض میکنم سخنرانیهای دهه ٦٠ و ٧٠ آقای هاشمی را از آرشیو بیرون بیاورید. این حرفهایی که الان میزند، خیلی متناقض با آن وقتهاست. این حرفهایی که آقای هاشمی درباره امام میزند با آن وقتها خیلی متناقض است. همینها را اگر از تلویزیون هم نمیتوانید پخش کنید، یک نسخه به خودش بدهید تا ببیند چقدر تغییر کرده است. متأسفانه نسل جدید آن حرفها را نشنیده است». پس از این اظهارات، سایت میدان ٧٢ از سایتهای حامی دولت نیز عکسهایی از فرزند حدادیان منتشر کرد و او را مداحی نامید که به دلیل توهین به مقامات نظام، محکوم شده است. پس از آن سایتها و شبکههای اجتماعی که حامیان اصولگرایان در آن فعال هستند، به محل چالش طرفداران هر یک از این افراد تبدیل شد. در روز تشییع شهدا نیز محمود کریمی، از مداحان مشهور که چندی قبل در ماجرای «تیراندازی» نامش بر سر زبانها افتاده بود، جملاتی توهینآمیز خطاب به رئیسجمهور و رئیس مجلس بیان کرد که با واکنش نمایندگان مجلس مواجه شد. با وجود انتشار فایل تصویری این سخنرانی، او این سخنان را تکذیب کرد. منصور حقیقتپور، نایبرئیس کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی مجلس، به این اتفاقات اینگونه واکشن نشان داد:« قوه قضائیه یکبار برای همیشه باید پرونده اینگونه اقدامات را ببندد. متأسفانه در چند سال اخیر بارها شاهد بروز اینگونه اقدامات بودهایم، ازاینرو قوه قضائیه یکبار برای همیشه باید پرونده اینگونه اقدامات را ببندد». این دومینبار بود که علی لاریجانی در معرض هجمه شدید واقع میشد. قبل از این در جریان سخنرانی ٢٢ بهمن در صحن حرم حضرت معصومه(س)، عدهای با مُهر به رئیس مجلس حمله کردند. در گزارش رسمی تحقیقوتفحص از آن حادثه، «زمینهسازیهایی که در مسجد اهل بیت قم» توسط یک روحانی تندرو صورت گرفته بود، از عوامل تحریککننده حملهکنندگان به رئیس مجلس عنوان شد: «یکی دیگر از مسائل تأثیرگذار در تحریک افراد برای حمله به سخنرانی علی لاریجانی، تولید ادبیات هیجان و خشونت توسط سخنرانان «مسجد اهل بیت» در دهه فجر شناسایی شده که تماما فضا را برای اقدام علیه دکتر لاریجانی فراهم کرده بود، متن صوت و تصویر و کدگذاری سخنرانیهای مذکور در اختیار تیم تدوینکننده گزارش قرار دارد».
با وجود حاشیههای ایجادشده اخیر، دو شب قبل در مراسم ویژه ماه مبارک رمضان، یکی دیگر از مداحان مشهور در مسجد ارک، به سراغ سریال «پایتخت ٤» رفته و با اشاره به سکانس مردهشورخانه در قسمت دوم این سریال، آن را «تمسخر مرگ» نامید: «با این کارها، معارف دینی را زیر سؤال میبرند و دین را به تمسخر میگیرند. یواشیواش به مبانی دین رخنه میکنند این ملعونین!! مردم حواسشان باشد. به این فیلمها نخندید». روزنامه جمهوری اسلامی در واکنش به این مسائل نوشته است: «ورود مجدد مداحان به صحنه سیاست و تلاش برای کوبیدن بزرگان انقلاب و رئیسجمهور همزمان با مطرحوکردن افراد خارج از صحنه که این روزها به بهانههای مختلف، از جمله تشییع شهدا و محافل مذهبی ماه مبارک رمضان صورت میگیرد، یک برنامه حساب شده است که به انتخابات مجلس در اسفند ماه مربوط است».