امید و ناامیدی قسمتی از زندگی هر انسان است . تعدادی با تکیه بر امید به
قلههای پرافتخار زندگی خود می رسند و برخی نیز در سایه ناامیدیها،
سال های زندگی خود را با رنج و درد و بدون موفقیت میگذرانند.
«سعید صادقیانپور» نفر یک رنکینگ پاراتکواندو جهان از افرادی است که با
وجود از دست دادن دست راستش در کودکی، با تکیه بر امید و پشتکار،
آیندهای روشن را برای خود رقم زد و توانست به قله پاراتکواندو جهان صعود
کند.
همشهری با این قهرمان پرافتخار یزدی در مورد تلاشها و سختی هایی که برای کسب این موفقیت داشته، به گفت وگو نشسته است.
-
چگونه به ورزشهای رزمی علاقه مند شدید؟
اگر اشتباه نکنم 10 سال بیشتر نداشتم، نزدیکی خانه ما یک باشگاه کونگفو
بود که هر روز روی نیمکت کنار باشگاه مینشستم و به حرکات ورزشکاران نگاه
میکردم و بعد این حرکات را در خانه تمرین می کردم.
پس از مدتی، مادرم با توجه به علاقهای که در من میدید، در همان باشگاه
من را ثبتنام کرد. اولین مربی ورزشیام مادرم بود؛ چرا که اگر من را
نمیدید، شاید همان موقع همه چیز از ذهنم پاک می شد.
تقریباً بیشتر رشته های رزمی را امتحان کردم. 3 سال کونگ فو را با «سعید
ملکزاده» و بعد از آن نیز یک سال با «مسعود جاوید زاده» به عنوان
مربیانم دنبال کردم ولی پس از 4 سال به ورزش سانشو تغییر رشته دادم و زیر
نظر « محسن هنر زاده» تمرین کردم ولی علاقهام به سانشو یک سال بیشتر طول
نکشید و ترجیح دادم ورزش مویتای را امتحان کنم.
مربی من در رشته مویتای «قادر میرشمسی» بود که در همان ایام قهرمان آسیا
شده بود. او بدون هیچ تعارفی نشست و با من ساعتها در مورد وضعیت جسمانی و
تواناییام در استفاده از پاهایم گفتوگو و پیشنهاد کرد که برای آخرین
بار، ورزش تکواندو را نیز امتحان کنم که بدون شک این مشاوره، بهترین
مشاورهای بود که در زندگیام کسب کردم.
-
ورزش تکواندو به شما شخصیت حرفه ای و جهانی داد. چگونه از ورزشکاری مبتدی در این رشته به ورزشکاری حرفهای تبدیل شدید؟
من از همان اول نیز برای تکواندو ساخته شده بودم چرا که پس از چند هفته
فعالیت در این ورزش، علاقه وافری را در خود نسبت به این ورزش احساس کردم.
این ورزش را با «حسین وحیدی» آغاز کردم و در سال 90 نیز در اولین حضورم در
مسابقات استانی، هر 3 حریفم با نتیجه 12 بر صفر من را شکست دادند ولی در
همان مسابقه یکی از حریفانم که زیر نظر «حسین گل محمدی» تمرین میکرد از
همه یک سر و گردن بالاتر بود. بنابراین تصمیم گرفتم با این مربی تمریناتم
را ادامه بدهم.
سال 92 با تیم یزد در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کردم که در آن مسابقات هم
باختهای سنگینی را متحمل شدم و دوباره تاریخ برایم تکرار شد. در این
مسابقات با یکی از حریفان درجه یک و قهرمان جهان صحبت کردم و او استاد
خدابخشی، مربی تیم اصفهان را، به من معرفی کرد.
پس از بازگشت از مسابقات به صورت تلفنی با وی صحبت کردم و شرایطم را کاملاً
برایشان توضیح دادم و قرار شد به اصفهان سفر کنم و از من تست گرفته شود و
اگر امیدی به من بود، در کلاسها شرکت کنم.
استاد خدابخشی نگاه مثبتی به من داشت و قرار شد ماهی سه بار به اصفهان بروم
و بقیه روزهای هفته را با «یوسف ضیغمی» یکی از شاگردان استاد که در یزد
بود، تمرین کنم.
این اتفاق دقیقاً نقطه اوج من در ورزش تکواندو بود و شخصیت حرفه ای به
ورزش من داد، به طوری که با روزانه 6 ساعت تمرین، تمام زندگیام را وقف
تکواندو کردم و از سال 94 عضو ثابت تیم ملی ایران شدم.
-
به عبارتی در این 2 سال عضویت در تیم ملی به رتبه یک رنکینگ جهان رسیدید. در مورد عنوان های جهانی خود بگویید.
اولین بار در سال 2015 با شکست قهرمان 8 دوره جهان در رقابتهای انتخابی
تیم ملی، به مسابقات چین تایپه اعزام شدم و از همان موقع نیز توقعات از
من بالا رفت؛ به طوری که در این مسابقات مجبور شدم در یک وزن پایینتر
شرکت کنم، به همین دلیل نیز 10 کیلو وزن کم کردم.
در آن مسابقه به جای پزشک ورزشی با تجربه، پزشک عمومی با تیم اعزام شده بود
و من نتوانستم بعد از مسابقه، ریکاوری درستی انجام دهم و در مسابقه فینال
با «شینبر باتبایار» مغول که قهرمان 3 دوره جهان بود تا اواخر مسابقه خوب
کار کردم ولی از نظر بدنی و ذهنی تخلیه شدم و با اختلاف 2 نمره از او شکست
خوردم و به مدال نقره دست پیدا کردم.
دومین اعزام من به مسابقات جهانی ترکیه بود که همه بزرگان تکواندو جهان از
جمله «مهمت صامی» ترکیهای که در 8 سال گذشته هیچ باختی در کارنامهاش ثبت
نشده بود، حضور داشتند اما من در مسابقه دوم، او را شکست دادم و در فینال
باز هم با « شینبر باتابار» مغول مسابقه دادم که انتقام مسابقات آسیایی را
از او گرفتم و با 8 نمره اختلاف، قهرمان جهان شدم.
سومین اعزام من به مسابقات قهرمانی آسیا 2016 بود که در فروردین امسال
برگزار شد و باتابار مغول را شکست دادم و به مدال طلا دست پیدا کردم. در
چهارمین اعزامم به مسابقات قهرمانی آفریقا در کشور مصر نیز با شکست
«سانجاک» به مدال طلا دست پیدا کردم.
-
مسئولان استان از تو حمایت کافی کردهاند؟
در رقابتهای آسیایی که مدال نقره را کسب کردم، هیچ کسی احوال من را حتی
با یک تماس تلفنی برای تبریک جویا نشد. طلای جهان را که گرفتم یک سکه به من
هدیه دادند . من 700 هزار تومان از فدراسیون حقوق میگیرم که همهاش را
باید صرف تغذیه کنم و گاهی اتفاق افتاده است که پول بلیتم برای برای بازگشت
به یزد را از پدرم گرفتهام. اگر به همین منوال بی مهری ها ادامه
یابد، استانم را عوض میکنم تا حداقل در مخارج اولیهام، محتاج کسی
نباشم.
-
با این که چند مدال جهانی کسب کردهاید، بزرگترین آرزوی شما چیست؟
قهرمانی المپیک، فقط همین. طوری که محاسبه کردم تا المپیک 2020 سنم 28 ساله
و در المپیک 2024 نیز 32 سالهام. اگر 2 مدال المپیک بگیرم، از ورزش
خداحافظی میکنم.