به گزارش تابناک یزد، روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب امروز با توجه به سخنان فرمانده سپاه دو رویکرد کاملا متفاوت گرفته اند. روزنامه کیهان مدعی شده است که اگر برجام نبود نفت 120 دلار می شد. روزنامه شرق نیز در یادداشتی مدعی شده است که بر کسی پوشیده نیست که در ماههای منتهی به انتخابات ٩٢ فروش نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه تقلیل یافته بود. این مقدار حتی کفاف یارانه ٨٠ میلیون جمعیت کشور که میراث دولت قبل برای روحانی بود را هم نمیداد.
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان« اگر برجام نبود نفت 120 دلار بود » می نویسد:« بررسی روند قیمت نفت در 3 سال اخیر نشان میدهد هر چقدر ایران در مذاکرات هستهای از مواضع اصولی خود عقبنشینی کرده قیمت نفت هم کاهش یافته است.
به طور مثال بررسیها بیانگر آن است که میانگین قیمت جهانی نفت در سال 92 و خصوصا قبل از مذاکرات دولت روحانی با غرب بیش از 100 دلار بوده است ولی پس از شروع مذاکرات هستهای ظریف و تیمش قیمت نفت به مرور روند نزولی طی کرده است.
به طور مثال پس از توافق ژنو قیمت نفت، چند دلاری پایین آمد، این روند ادامه داشت تا اینکه مذاکرات به توافق لوزان رسید و سپس با این توافق هم قیمت نفت خام 2/5 دلار کاهش یافت و به بشکهای 55 دلار رسید.
خبرگزاری چینی «شینهوا» در همان زمان طی گزارشی نوشت، اعلام بیانیه مشترک هستهای بین ایران و کشورهای مذاکرهکننده با محمدجواد ظریف قیمت جهانی نفت و طلا را کاهش داده است.
این روند کاهشی قیمتها باز هم ادامه یافت تا اینکه قیمت نفت با امضای برجام به بشکهای حدود 30 دلار رسید یعنی نرخ طلای سیاه نسبت به زمانی که دولت حسن روحانی شروع به کار کرد بیش از 70 دلار تنزل کرد و بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که گرچه توافق هستهای منجر به تسهیل صادرات نفت ایران شده است اما همین توافق به نوعی سبب کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران شده است. زیرا اگر دولت روحانی به سمت توافق هستهای با غرب نمیرفت و خبری از توافقات ژنو و لوزان و برجام نبود آیا قیمت نفت باز هم به همین بشکهای 30 دلار میرسید یا اینکه بر اثر ایستادگی و مقاومت ملت و دولت ایران بر مواضع هستهای، قیمت نفت همچنان بالای 100 دلار و بلکه بیشتر میبود.
برای اینکه مفهوم کاهش درآمدهای نفتی ناشی از حصول توافق برجام ملموستر شود کافی است مجددا نگاهی به قیمت نفت در سال 92 و اواخر سال 94 بیندازیم.
در سال 92 (قبل از مذاکرات هستهای روحانی با غرب) ایران به طور میانگین روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت با قیمت بیش از 100 دلار میفروخت و در اواخر سال 94 یعنی پس از توافق برجام، دولت جناب روحانی نهایتا یک میلیون و 400 هزار بشکه نفت خام با قیمت حدودا 30 دلار در هر بشکه فروخته است.
به تعبیری قیمت هر بشکه نفت ایران در زمان ایستادگی ایران در مقابل زیادهخواهیهای غرب 4 برابر زمان فعلی بود که کشورمان از مواضع هستهای تا حدود زیادی عقبنشینی کرده، 12 هزار سانتریفیوژ را از بین برده، قلب راکتور اراک را با بتن پر کرده، فعالیت فردو را هم متوقف ساخته و هزاران کیلو اورانیوم غنی شده خود را به خارج فرستاده است.
بنابراین همان گونه که ملاحظه میشود با حصول برجام نه تنها درآمد نفتی ایران افزایش نیافته بلکه چه بسا کاهش هم یافته است. ضمن اینکه به اعتقاد کارشناسان افزایش صادرات نفت خام ایران پس از برجام هنوز به رقم قبل از تحریمها نرسیده است. »
روزنامه شرق دقیقا در یاداشتی خلاف
تحلیل کیهان با قلم جاوید قربان اوغلی با عنوان« اگر «برجام» نبود » می نویسد:« بر کسی پوشیده نیست که در ماههای منتهی به انتخابات ٩٢
فروش نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه تقلیل یافته بود. این مقدار حتی کفاف یارانه
٨٠ میلیون جمعیت کشور که میراث دولت قبل برای روحانی بود را هم نمیداد.
گام بعدی آمریکا
و متحدانش در صورت استمرار وضعیت قبل، ممانعت از فروش نفت به صورت کامل بود. مدعیان
امروز علیه دولت و منتقدان سینهچاک برجام، که تا چند سال قبل قطعنامهها را ورقپاره
میدانستند، باید به این سؤال پاسخ دهند که برنامه آنان در صورت رسیدن چنین مرحلهای
در فقدان برجام، چه بود؟ آنها باید ممنون و سپاسگزار دولتمردانی باشند که با فهم و
درک صحیح از شرایط بینالمللی، کشور را از چنگال و چنبره قطعنامهها و تحریمهای بینالمللی
رهانیدند.
در پاسخ به این سؤال که انتظار ما از مذاکرات هستهای و توافق برجام محقق
شده یا خیر، قاعدتا باید مسئولان ارشد دولت به طور مرتب به مردم گزارش دهند و با استفاده
از رسانههای محدود حامی خود و بهرهگیری از فضای مجازی از میزان تخریب رسانههایی
که به هیچ معیار اخلاق حرفهای پایبندی ندارند، بکاهند.
به طور طبیعی مشاهده افزایش
صادرات نفت به دو میلیون بشکه، آزادشدن بخش بزرگی از پولهای بلوکهشده، بازشدن کانال
مبادلات ارزی، شرایط امروز کشور در صحنه بینالمللی و... و مقایسه تفاوت شرایط امروز
با سه سال قبل، حتی برای شهروندان عادی نیز کار سختی نیست و آنان این تفاوتها را بهخوبی
درک میکنند.
امروز در پرتو دسترسی مردم به فضای مجازی، از تیزی شمشیر رسانههایی که
در جهت خلاف خواسته مردم حرکت میکنند، بهشدت کاسته شده است و مردم دیگر به راهی که
در خرداد ٩٢ برگزیده بودند مهر تأیید زدهاند.
«برجام» توافقی است که دو طرف دارد. همانطور که خواست و نیاز دو طرف آن را
به سرانجام رساند، خویشتنداری و درک شرایط طرف مقابل لازمه اجرای این سند مهم بینالمللی
است. فضای سنگینی که در یکی، دو ماه اخیر بر روابط ایران و آمریکا حاکم شده، مانع بزرگی
برای اجرای برجام است. ایران و توافق برجام به یکی از مهمترین موضوعات مبارزات انتخاباتی
دو حزب بزرگ این کشور تبدیل شده است. رصد فعالیتهای انتخاباتی از وظایف اصلی ما و
عین سیاست است. دستیازیدن به اقداماتی که فرصت را برای جنگطلبان آمریکا فراهم کند،
خلاف عقل و عین بیتدبیری است.
مقایسه دوران جورج دبلیو بوش و باراک اوباما، چه در رابطه با ایران و چه دیگر مناطق و کشورهای جهان ازجمله شکست دیوار آهنین و ٦٠ساله این کشور در قبال کوبا، درسهای آموزندهای را پیشروی ما قرار داده است. اتخاذ مواضع طبلکارانه از تاکتیکهای لازم (و احیانا کارآمد) در دنیای سیاست است ولی افرادی که خود را مدعی استفاده از این تاکتیک میدانند، از یاد نبرند اشتباه محاسبه در این عرصه مانند آنچه در برخی کشورهای همسایه شاهد بودیم، آسیبزا خواهد بود.»
از سوی دیگر این روزنامه در گفت و گویی با اسدالله عسگراولادی با عنوان« مذاکره ایران و آمریکا بر سر دلار » به نقل از وی می نویسد:« مذاکرات در جریان است، من نمیتوانم بگویم در جریان نیست؛ همه دارند زحمت میکشند بهخصوص وزارت امور خارجه که بسیار فعال و پیگیر است. اما از این طرف دولت را میبینم که در کارهایی که در داخل کشور انجام میدهد، مشکل دارد.
حالا دولت برای رفع تحریم دلار هم باید وارد مذاکره شود؟
وارد مذاکره شده است. خیلی وقت است که در مذاکره است، اما این کار پیچیدگیهای سیاسی دارد و باید نتیجهگیری سیاسی شود. ما برای حفظ ارزشهایمان به هیچ عنوان برجام٢ را نپذیرفتیم. مقام معظم رهبری قرار گذاشته بود وقتی مذاکرات اولیه به توافق میرسد همه تحریمها باید برداشته شود اما آنها تحریمهای خودشان را برنداشتند. تحریمهای هستهای قطعنامهای لغو شد، اما تحریمهای آمریکایی باقی ماند.
تحریم دلار که هستهای نبود؟
باید کل تحریمها لغو میشد، حتی تحریم بانکهای آمریکا. تحریمهای بانکهای آمریکایی اگر برداشته شود دست اروپاییها برای معاملات باز میشود. آمریکاییها روی تحریم بانکی معامله با دلار اسم حمایت از تروریسم زدند. اسمش را این گذاشتند، اما دلیلش سیاسی است. ما در منطقه صاحب حرف، قدرت و نفوذ شدهایم و اینها نمیخواهند این را بپذیرند و به بهانههای مختلف میخواهند گیر بدهند.»