جواد بهبودزاده در خصوص زندگی و فعالیتهای شهید صدوقی، گفت: شهید صدوقی در مرداد سال ۵۸ به دست امام و حکم امام بهعنوان نماینده ولیفقیه و امامجمعه یزد مفتخر شد و اولین نماز جمعه را در مسجد جامع یزد برگزار کرد.
وی افزود: چون در دوران شاه نماز جمعه در این مکان برگزار میشد این شهید والامقام تصمیم گرفتند محل نماز جمعه را به مسجد ملااسماعیل منتقل کنند.
شهید صدوقی اجازه نداد گروههای منافقین در یزد رشد کنند
وی با اشاره به اینکه دانشمند بودن، عالم بودن، شجاعت و نترسی، بیباکی در مقابل گروههای لیبرال و غربزده عناصر موفقی برای شهید صدوقی بود، افزود: آیتالله صدوقی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان شهادت هرگز اجازه نداد گروههای لیبرال و منافقین در یزد رشد کنند و بتوانند جای پایی باز کنند.
بهبودزاده تصریح کرد: در ابتدای انقلاب که سازمان منافقین کموبیش در بین جوانان طرفدارانی داشت و با توجه به اینکه اوایل انقلاب بود و شناختی عمیقی از طرف مردم نسبت به این گروهک وجود نداشت، شهید صدوقی به مقابله با آنها برخاست.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی اظهار بابیان اینکه گروهک منافقین در محله سیفالدین رضا پشت امامزاده کتابخانهای بنام کتابخانه محمد حنیفنژاد داشتند، اظهار داشت: که آن بهوسیله شخصی بنام ابوالقاسم مهریزی زاده معدوم که این شخص در مشهد به همراه همسرش ثریا شکرانه که هر دو از منافقین بودند به علت طراحی ترور شهید هاشمی نژاد در آنجا اعدام شدند.
وی ادامه داد: هنگامیکه جوانان پرشور به شهید صدوقی گفته بودند، میخواهیم درب این کتابخانه را ببندیم، ایشان فرموده بودند: آمدهاید به من بگویید میخواهید ببندید، اول درب آن را ببندید بعد بیایید و به من بگویید که درب کتابخانه بسته شده است.
کارشناس تاریخ انقلاب اضافه کرد: گروهک منافقین در خیابان قیام، پاساژی بنام پاساژ شمشیری بود که در زیرزمینی کلاسهایی همچون اسلحه، نهجالبلاغه و قرآن و بر اساس تفسیرهای خودشان تفسیر میکردند، دایر کرده بودند.
شهید صدوقی جلوی انحرافات و تفکرات التقاطی را بشدت در یزد میگرفت
بهبودزاده با اشاره به اینکه افرادی بنام احمد، محسن، رضا و صدیقه رضایی که خواهر و بردار بودند که در رژیم شاه کشتهشده بودند و مادر آنها به یزد آمده بود، اذعان داشت: مادر آنها قصد سخنرانی داشت؛ اما شهید صدوقی ابتدا جلوی سخنرانی این خانم را گرفت بعد بهوسیله افرادی که واسطه شدند در دبیرستان امیرکبیر در محله گازرگاه سخنرانی کرد.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی در ادامه گفت: بعدها مشخص شد، صدیقه رضایی فرد کمونیست بوده و مسئولیت گروه منافقین در یزد را شخصی بنام دکتر شیرازی به عهده داشته که در شهرستان تفت مطب داشت و افرادی در یزد را رهبری میکرد و دانشجوهای بیرون از استانی را در آنجا جذب کرده بودند.
وی عنوان کرد: یک روز زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی به یزد آمده بود که سخنرانی کند و با توجه به اینکه شهید صدوقی با اندیشههای این افراد آشنایی کامل داشت، جلوی سخنرانی این خانم را گرفت و وی با وساطت برخی افراد سخنرانی در یزد انجام داد؛ اما شهید صدوقی جلوی انحرافات و تفکرات التقاطی را بشدت در یزد میگرفت و نمیگذاشت آنها نطق پیدا کنند.
کارشناس تاریخ انقلاب بابیان اینکه هنگامیکه بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، دفتری بنام دفتر ارتباطات مردمی تشکیل داده بود و روزنامهای بنام انقلاب اسلامی داشت، ابراز داشت: مدیرمسئول این روزنامه شخصی بنام محمدمهدی جعفری بود و این فرد به یزد آمد که سخنرانی کند؛ اما شهید صدوقی دستور داد که او را در فرودگاه دستگیر کردند و دوباره او را بازگرداندند و نگذاشتند این فرد در یزد سخنرانی کند و جو آرام شهر را بر هم زند.
بنیصدر جرثومهای خطرناک و غیرقابلاعتماد بود
بهبودزاده با شاره به اینکه شهید صدوقی مواضع التقاطی منافقین و لیبرالها را کاملاً میشناخت و میدانست که این افراد چه خطراتی را برای نظامدارند، بیان داشت: هنگامیکه شهید صدوقی به پاریس میروند که با امام خمینی دیدار کنند، یکشب بنیصدر به محل اقامت شهید صدوقی میروند و به ایشان پیشنهاد میکنند که دکترهای خوبی در پاریس است و بروید و چشم خود را به آنها نشان دهید؛ اما شهید صدوقی وقتی از بنیصدر جدا میشود، میفرماید: این بنیصدر جرثومهای خطرناک است که نمیتوان به آن اعتماد کرد.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی بابیان اینکه هنگامیکه انقلاب پیروز شد و گروهک منافقین در یزد نتوانستند رشد پیدا کنند، خاطرنشان کرد: شهید صدوقی به گروهکهای منافقین اجازه نداد در یزد مستقر شوند و قبل از آن گروههای فرقان که قبل از این گروهها بودند که دست به ترور شهدایی همچون شهید قرنی، مفتح و مطهری زدند.
وی با اشاره به اینکه مواضع شهید صدوقی در نماز جمعه دلیل بر این بود که منافقین با ایشان شدیداً مخالف باشند و یک کینه عجیبی از شهید صدوقی را به دل بگیرند، اظهار داشت: بعدازاینکه منافقین وارد فاز نظامی شدند در تاریخ ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ علناً اعلام فاز نظامی کردند و حوادث در یزد یکی پس از دیگری شکل گرفت.
کارشناس تاریخ انقلاب ادامه داد: شخصی بنام سیاوش ابراهیمی که دانشجوی دانشسرای عالی یزد و از بچههای خوزستان بود، در یزد تیم نظامی تشکیل داد و رهبری تیم نظامی را بر عهده داشت و هنگامیکه منافقین وارد نبرد مسلحانه و مقابل نظام ایستادند؛ لذا برخوردهای شهید صدوقی نیز با آنها شدت گرفت و منافقین در یزد دست به چند ترور زدند.
در یزد، شش نفر از منافقین محکومبه اعدام شدند
بهبودزاده گفت: اولین ترور شخصی بنام رضا نوری که این شخص بچهمحله فهادان بود و بهوسیله منافقین گولخورده بود و یک جوان بلندپروازی بود که میخواست خودی نشان دهد و رفته بود و کتابخانهای در نزدیکی مخابرات را آتش زده بود و بهوسیله دادگاه انقلاب محکومبه اعدام شد و هنگامیکه حکم اعدام این جوان صادر شد، منافقین بر اساس توهماتی که داشتند، گفتند: عامل این ترور شخصی بنام متوسلالحسینی است که او را لو داده و دست به ترور این فرد زدند و او را که در همان محل که حمامی داشت به شهادت رساندند و این اولین کسی بود که به دست منافقین ترور شد.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی افزود: دومین فردی بنام علی حسنپور معروف به علی نفتی بود که در محله سیفالدین رضا مغازه نفتفروشی داشت و باآنکه سوادی نداشت، در دوران انقلاب خیلی فعال بود که او را ترور و به شهادت رساندند و مغازه آن را به عنوان یک ابنیه تاریخی و انقلابی نگه داشتند.
وی با اشاره به اینکه تیم نظامی منافقین در یزد متلاشی شد و شش نفر از آنها محکومبه اعدام شدند، تصریح کرد: بعدازاین اعدامها، شهید صدوقی در ۱۱ تیر ۶۱ بهوسیله منافقین در روز جمعه مصادف با دهم رمضان المبارک به شهادت رسید که بنده در آن موقع در مسجد ملااسماعیل بودم.
من آرزوی شهادت دارم و شهادت را برای خود فیض بزرگی میدانم
کارشناس تاریخ انقلاب بابیان اینکه در آن زمان آنقدر جمعیت میآمد که شهید صدوقی مجبور شدند قسمت جلو و سمت راست محراب را به این مسجد اضافه کنند، اذعان داشت: بنده در آن روز در محلی که در حال حاضر حوض است، آنجا در صف نشسته بودم که نماز ظهر برگزار شد که اتفاقاً شهید صدوقی در همان روز بود که گفتند: من را از شهادت نترسانید و همانطور که مرغابی از آب نمیترسد، من آرزوی شهادت دارم و شهادت را برای خود فیض بزرگی میدانم.
بهبودزاده ادامه داد: آن روز در آن محلی که اکنون یادبود گذاشتند، محوطه باز بود و هنوز سقف نداشت و آن منافق بنام ابراهیمزاده، بچه یکی از روستاهای نائین که جوانی ۲۲ ساله و از بچگی یتیم و در فقر مطلق زندگی کرده؛ لذا این شخص در آن روز صف اول نماز مینشیند و به گفتهی شاهدان عینی که میگفتند: ما میدیدیم که این جوان حالت پریشانی و اضطرابی دارد و بجای مهر درخواست چیز دیگری میکند.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی اضافه کرد: ما توجهی نداشتیم که این شخص چهکاری میخواهد انجام دهد؛ لذا در آن روز وقتی شهید صدوقی نمازشان تمام میشود و میخواهند سوار ماشین شوند، این شخص از پشت سردست خود را دور گردن و سینه ایشان حلقه میکند و خود را به شهید صدوقی میچسباند.
وی خاطرنشان کرد: این حادثه کمتر از یک دقیقه اتفاق میافتد و تا محافظان میآیند که او را جدا کنند، بهوسیله نارنجکهایی که همراه داشته و انفجار آن نارنجکها خودش و شهید صدوقی مصدوم میشوند که آن ملعون از زیر سینه تا نزدیک زانو هیچچیز از جوارح آن باقی نمیماند و متلاشی میشود و شهید صدوقی نیز از پشت سر، قسمتی از پشت و باسن ایشان از بین رفته بود.
یزد سرپرستی دانشمند و ایران فقیهی فداکار را از دست داد
کارشناس تاریخ انقلاب با اشاره به اینکه در همان محل ایشان به شهادت میرسند و با توجه به اینکه میخواستند مردم آرامش داشته باشند، مکبر مسجد مدام اعلام میکرد که آیتالله صدوقی در سلامت کامل هستند و فقط یک مجروحیتی برداشتند و ایشان را بهوسیله ماشین خودشان به بیمارستان بردند و دو سه نفر نیز در همان محل نماز جمعه مجروح میشوند.
بهبودزاده بابیان اینکه به علت شدت انفجار، جمعیت بهطرف دربهای ورودی هجوم میبرند و در قسمت بانوان سه نفر از آنها در حالت خفگی به شهادت رسیدند، اذعان داشت: بعد از ماجرای شهادت شهید صدوقی امام خمینی پیام بسیار دقیق و موشکافانهای میدهند و با توجه به اینکه از آن ماجرا نزدیک به ۴۰ سال میگذرد، میبینیم به یزد چه صدماتی خورده شد.
به گفتهی محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی امام خمینی در پیامی به مناسبت شهادت شهید صدوقی میفرمایند: یزد سرپرستی دانشمند، ایران فقیهی فداکار را از دست داد و در یک جمع خصوصی فرموده بودند: بدی طولانی بودن عمر این است که باید داغ عزیزانش را ببیند و خود هنوز زنده بماند و درجایی دیگر فرموده بودند: منبعد از صدوقی چه کنم.
شهید صدوقی مجتهد جامعالشرایط و مطیع ولایتفقیه بود
وی یکی از خصوصیات شهید صدوقی را ولایتپذیری ایشان عنوان کرد و ابراز داشت: امام به شهید صدوقی بسیار اعتماد داشتند و درزمانی که بنده حفاظت بیت حضرت امام را به عهده داشتم و در آن زمان بنیصدر کشور را به جنجال کشیده بود و هنگامیکه شهید صدوقی و چهار شهید محراب به حضور حضرت امام رسیدند که از آن وضعیت شکایت داشتند، وقتی شهید صدوقی از منزل امام بیرون آمدند، بچهها از ایشان پرسیدند، چه اتفاقی افتاد؟ ایشان گفتند: ما با دنیایی از ناامیدی رفتیم و با یک دنیایی از امید برگشتیم.
کارشناس تاریخ انقلاب با اشاره به اینکه شهید صدوقی مجتهد جامعالشرایط، مطیع ولایتفقیه و ازنظر علمی علمای قم ایشان را قبول داشتند، ابراز داشت: تا هنگامیکه امام به یک موضوعی عکسالعمل نشان نمیدادند، ایشان هم عکسالعملی نشان نمیدادند ازجمله رئیسجمهور شدن بنیصدر بود، وقتی امام حمایت میکرد ایشان هم حمایت میکردند و هنگامیکه امام دست از حمایت بنیصدر برداشتند، شهید صدوقی هم حمایت نکردند.
بهبودزاده بابیان اینکه شهید صدوقی بهوسیله سران کشور به لحاظ اعتمادی که به ایشان داشتند طرف مشورت قرار میگرفتند، اذعان داشت: شهید بهشتی در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور بودند و میگفتند: ما در هر مسئلهای مشکلی پیدا میکردیم و میخواستیم مشورت کنیم، یکی از افرادی که راهکارهای آن برای ما راهگشا بود، شهید صدوقی بود و لذا ایشان خار چشم منافقین بود و ایستادگی ایشان را نمیتوانستند تحمل کنند.
محقق برجسته تاریخ انقلاب اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: شهید صدوقی دومرتبه مورد ترور قرار میگیرد که در بار اول در سال ۵۸ بهوسیله گروهک فرقان که یک طلبهای از قم به تهران و ازآنجا به یزد اعزام میشود و در مدرسه مصلا سکنی پیدا میکند و قبل از ترور او را دستگیر میکنند و در وسایل آن مقداری اسلحه، باروت و نقشه منزل شهید صدوقی را کشف میکنند و این گروهک ناکام میماند و در سه سال بعد گروهک منافقین ایشان را به شهادت میرسانند.