املای الف مقصوره در فارسیالف مقصوره در خط عربی در سه مورد به کار میرود؛
۱- در آخر بعضی کلماتی که به «یاء» ختم میشوند و باید ā تلفظ شوند، مانند هوی، تقوی، فتوی، مبتلی، اعلی، شوری...
۲- اشباع فتحه، مانند رحمن، اسمعیل، اسحق.
۳- در بعضی کلمات روی حرف «و» علامت مقصوره میگذارند و آن را ā تلفظ میکنند چون صلوة، زکوة، حیوة، مشکوة...
در همة این موارد، فارسیزبانان مطابق اصل تطابق مکتوب و ملفوظ رفتار میکنند.
بند۱- در این گونه کلمات، یاء پایانی به الف تبدیل میشود. پس، ننویسیم بنویسیم
اعلی اعلا
شوری شورا
بلوی بلوا
تولی تولا
مبتلی مبتلا
مأوی مأوا
فتوی فتوا
تبصره- این اصل در دو مورد صدق نمیکند؛ - اسمهای خاص عربی، مانند عیسی، موسی، کبری، صغری، یحیی، مرتضی، مصطفی
- برخی حروف عربی مانند الی، حتی، علی
بند ۲- در کلماتی که الف مقصوره، برای اشباع فتحه به کار رفته است نیز مطابق این اصل عمل میشود:
ننویسیم بنویسیم
اسحق اسحاق
اسمعیل اسماعیل
رحمن رحمان
ابرهیم ابراهیم
هرون هارون
بند ۳- این گونه کلمات نیز مطابق اصل تطابق مکتوب و ملفوظ نوشته میشوند. مانند
مشکات، حیات، زکات، صلات
املای تنوین در فارسیتنوین
(nunation) به معنای حرف «ن» به کلمه دادن است و به سه شکل تنوین نصب ً،
تنوین جر ٍ و تنوین رفع ٌ فقط در کلمات عربی به کار میرود.
از
میان این سه، میتوان گفت که تنوین مجرور در فارسی کاربرد ندارد، چنانکه به
سختی میتوان عبارت «علیای حالٍ» را در فارسی رایج دانست، و نیز اگر رواج
آن را بپذیریم هیچ فارسی زبانی آن را «علیای حالِن» نمیخواند. تنوین
مرفوع را نیز جز در چند عبارت انگشتشمار عربی محض در فارسی نمیتوان یافت.
مانند «سلامٌ علیکم» و «مضافٌالیه»، «مسندٌالیه». تنوین نصب، اما در
فارسی بویژه در قیدهای عربی کاربرد فراوانی دارد. تنوین نصب در قیدهای عربی
اصولاً بر روی پایة الف نوشته میشود. مانند عمداً، قطعاً، موقتاً، ابدآً.
این قیدها در فارسی نیز به همین شکل نوشته میشوند. اما برخی
قیدهای مؤنث عربی که به تاء تأنیث (ة) ختم میشوند در فارسی با آنها مطابق
اصل تطابق مکتوب و ملفوظ رفتار میشود؛ یعنی تاء تأنیث (ة) به «ت» فارسی
تبدیل شده و تنوین بر روی الف قرار میگیرد. پس،
ننویسیم بنویسیم
حقیقة ً حقیقتاً
جسارة ً جسارتاً
دفعة ً دفعتاً
صراحة ً صراحتاً
عجالة ً عجالتاً
نسبة ً نسبتاً
نکتة ۱- چنانکه گفتیم، تنوین مخصوص زبان عربی است و به هیچ عنوان نباید آن را در کلمات فارسی و یا حتی کلمات بیگانه به کار برد. پس،
ننویسیم بنویسیم
گاهاً گاهی
ناچاراً بناچار
جاناً جانی
زباناً زبانی
سوماً سوم
دوماً دوم
تلفناً تلفنی
نکته
۲- میتوان برای کاهش کاربرد کلمات عربی در فارسی از معادلهای فارسی به
جای قیدهای تنویندار عربی استفاده کرد؛ البته درصورتی که کاربرد این
معادلها به شیوایی و رسایی زبان لطمهای نزند.
ننویسیم بنویسیم
فوراً فوری
تحقیقاً بتحقیق
سریعاً بسرعت
تدریجاً بتدریج
تقریباً بتقریب
مفصلاً بتفصیل
شدیداً بشدت
عمداً بعمد
ندرتاً بندرت
املای تاء تأنیث (ة) در فارسیتاء تأنیث در عربی گرد یا مدور است (ة)، اما در فارسی به شکل ملفوظ آن نوشته میشود.
ننویسیم بنویسیم
رأفة رأفت
صمیمیة صمیمیت
مشاورة مشاورت
مکاشفة مکاشفت
مراقبة مراقبت
مساعدة مساعدت
گاه این علامت، در فارسی نشانة بیان حرکت است که در آن صورت به شکل «های بیان حرکت» نوشته میشود.
ننویسیم بنویسیم
مرافعة مرافعه
مجادلة مجادله
اقامة اقامه
کلمة کلمه
نکته-
برخی از این کلمات مؤنث در فارسی به دو شکل («ت» فارسی وهای بیان حرکت)
نوشته میشود اما با دو معنی جدا؛ یعنی هرکدام مبین یک معنی هستند. مانند
مراقبة: مراقبه (اصطلاحی در عرفان)، مراقبت (پاسداری کردن)
املای همزه در فارسیدر
بخش پیش تفاوت همزة عربی و فارسی را گفتیم و نشان دادیم که همزه در فارسی
صامت است و تنها در آغاز واژه میآید اما در عربی مصوت است و در آغاز، وسط و
پایان کلمه مینشیند. مانند أعظم، مأمن، اهداء.
در عربی، همزه بر روی سه پایه قرار میگیرد و این شکل نوشتار مطابق قاعده است؛ به این ترتیب که:
- همزة ماقبل مفتوح بر روی پایة «الف» قرار میگیرد؛ مانند رأس
- همزة ماقبل مضموم بر روی پایة «و» قرار میگیرد؛ مانند مؤمن
- همزة ماقبل مکسور بر روی پایة «ی» قرار میگیرد؛ مانند تبرئه
* همزه روی پایة «الف» این همزه به چند شکل در فارسی کاربرد دارد؛
۱- به صورت الف در آغاز کلمه، که دیگر علامت همزة کوچک بر روی آن قرار نمیگیرد؛ مانند اسم، احمد، اعظم، ایمان، اکبر، اعلام
۲- در وسط و آخر کلمه پس از مصوت کوتاه فتحه (همزة ماقبل مفتوح)؛ مانند
رأس، رأفت، مأخذ، مأنوس، مأمن، تأخیر، خلأ، ملأ، منشأ، مستأجر، یأس
۳-
در وسط کلمه، میان مصوت کوتاه فتحه و مصوت بلند â؛ که در این صورت به جای
علامت کوچک همزه، الف ممدود قرار داده میشود؛ مانند منشآت، مآل، مآخذ،
مآب، لآلی، مآثر.
یا پس از صامت ساکن و پیش از مصوت بلند â؛ مانند قرآن، مرآت
نکتة مهم- در قاعدة عربی اگر همزه خود، حرکت فتحه داشته باشد بر روی پایة الف قرار میگیرد؛ مانند مسأله، جرأت، هیأت، نشأت
* همزه روی پایة «و» چنانکه گفتیم همزة ماقبل مضموم بر روی پایة واو قرار میگیرد؛ مانند
لؤلؤ، مؤمن، رؤسا، سؤال، فؤاد، مؤثر، مؤلف، مؤاخذه، رؤیت، مؤذن، مؤسس، مؤدب
نکتة مهم- طبق قاعدة عربی، اگر خود همزه، حرکت ضمه داشته باشد، بر روی پایة واو قرار میگیرد؛ مانند مسؤول، شؤون، رؤوس، رؤوف
* همزه روی پایة «ی» همزة ماقبل مکسور بر روی پایة «ی» مینشیند؛ مانند تبرئه، توطئه
نکتة
مهم- طبق قاعدة عربی، اگر خود همزه، حرکت کسره داشته باشد، بر روی پایة
«ی» قرار میگیرد؛ مانند مسائل، مصائب، فائده، جائز، رسائل، کائنات، خائن،
ائمه
* املای همزة ساکن پایانی در فارسیاین همزه در فارسی اگر پس از مصوت بلند â بیاید، حذف میشود:
ننویسیم بنویسیم
اهداء اهدا
اجراء اجرا
املاء املا
انشاء انشا
ابتداء ابتدا
انبیاء انبیا
صحراء صحرا
نکتة مهم- این گونه کلمات وقتی در حالت اضافه قرار میگیرند، همزة پایانی به «یاء میانجی» تبدیل می-شود. پس،
ننویسیم بنویسیم
صحراء کربلا صحرای کربلا
انبیاء بنیاسرائیل انبیای بنیاسرائیل
وزراء پیشین وزرای پیشین
ابتداء کار ابتدای کار
اجراء عملیات اجرای عملیات
تبصره-
همزة ساکن پایانی، اگر پس از صامت و مصوت بلند ū و ī قرار بگیرد دیگر حذف
نمیشود و به همان شکل باقی میماند؛ مانند سوء، جزء، شیء، بطیء
نکته- این دست کلمات در فارسی وقتی به یای نکره میچسبند، به این شکل نوشته میشوند:
جزئی، سوئی، شیئی، بطئی
یادآوری-
ظاهراً فارسیزبانان در تلفظ همزة عربی دچار مشکل میشدند بنابراین در آن
تخفیف ایجاد کردهاند؛ به این معنی کهگاه همزه بر روی پایة «ی» را به «ی»
تبدیل کردهاند. مثلاً به جای جائز، فائده، مصائب، مسائل، کائنات
مینویسند: جایز، فایده، مصایب، مسایل، کاینات.
اگر این گونه
فارسیکردن رسمالخط را بپذیریم نادرست نیست جز آنکه به شیوة رسمالخط عربی
عمل نکردهایم. اما نکتة مهم در این مورد کلماتی مانند مسأله، جرأت، هیأت،
مسؤول، شؤون، رؤوس و... است.
فرهنگستان زبان فارسی برای فارسی
کردن این دست کلمات نیز قاعدهای گذاشته است و همزة بر روی پایة «الف» را
به همزه بر روی پایة «ی» تبدیل کرده است، یعنی مینویسد: مسئله، شئون،
جرئت، هیئت، نشئت، مسئول و...
اگر این دستورالعمل برای فارسی کردن
رسمالخط است (و چه بسا در برخی کتب آیین نگارش می-نویسند: «مسئله» فارسی
شدة «مسأله» است) و هدف از آن حذف همزة عربی است (چنانکه جائز را مینویسیم
جایز)، سؤال این است که آیا مسئله با وجود همزه، فارسی شده است؟ اگر چنین
باشد پس باز هم این کلمات نیاز به فارسیتر شدن! دارند و باید بنویسیم:
مسیله، شیون، جریت...
به نظر نگارنده بهتر است در رسمالخط چنین کلماتی
که هیچ جایگزین خطی فارسی برای آن نیست دست نبریم و آن را همانطور به شکل
عربی بنویسیم؛ بیهیچ تجزم و تعصبی!
ننویسیم بنویسیم
مسئله مسأله
جرئت جرأت
نشئت نشأت
شئون شؤون
رئوس رؤوس
مسئول مسؤول
تبصره-
کلمة «هیأت» در عربی به معنی «شکل و صورت» است و همچنین «علم نجوم و
ستارهشناسی». در فارسی اینگونه مرسوم شده است که در معنی «شکل، صورت،
دسته و گروه»، «هیأت» نوشته شود و به معنی «علم نجوم و ستارهشناسی»،
«هیئت». پس،
ننویسیم بنویسیم
هیئت مدیره هیأت مدیره
هیئت علمی هیأت علمی
هیئت عزاداری هیأت عزادرای
هیئت وزیران هیأت وزیران
هیأت بطلمیوس هیئت بطلمیوس
ترکیبهای عربیدر نوشتن ترکیبات عربی در فارسی باید به چند نکته توجه کرد:
-
در ترکیبهایی که با «ب» پیشوندی شروع میشوند باید توجه کرد که این ب،
حرف جر است نه حرف اضافه بنابراین نباید جدا نوشته شوند، مانند بلاشک،
بلااستثنا، بلافصل، مابازا، بدون، بالعکس، بلاتکلیف
- ترکیبهایی که در زبان عربی جدا نوشته میشوند، به ویژه ترکیب حرف اضافه و اسم، بهتر است در فارسی هم جدا نوشته شوند. پس،
ننویسیم بنویسیم
انشاءالله انشاءالله
منجمله من جمله
عنقریب عن قریب
معهذا مع هذا
معذلک مع ذلک
علیهذا علی هذا
علیحده علی حده
علیرغم علی رغم