جام جم آنلاین: داستان جنگ حر در صحرای کربلا و سپس جانبازی و شهادت وی، از ماجراهای شنیدنی و پندآموز تاریخ است که می‌تواند راه توبه را بر دل‌های مشتاق برای بندگی پروردگار باز کند و آنان را به فضل و رحمت خدا امیدوار سازد.
کد خبر: ۶۵۵۸۹۱
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۵ 16 September 2018

به گزارش تابناک یزد، عمان سامانی ملقب به «تاج الشعرا» از شاعران آیینی پرآوازه قرن سیزدهم هجری از این ماجرا سود جسته و کوشیده تا با برداشتی عرفانی، باب تازه‌ای را از این داستان روایت کند.

عمان، نخست انتظار خود را متذکر می‌شود و داستان را چنین آغاز می‌کند که حر در محضر شاه دلدادگان از جای برمی‌خیزد و می‌گوید که اول این آینه از وی زنگ یافته است و ازاین‌رو او باید نخست سرسلسله را بجنباند. امام نیز با آن موافقت فرمود و او را در هر دو سرا آزادمرد خواند. سپس عمان می‌کوشد تا بیان دارد که چگونه کفر محض به ایمان تبدیل می‌شود. این مسئله را در قالب پرسشی از حریفی باخبر عنوان می‌کند که دشمنی حر و سپس بذل جان چگونه جمع می‌شود. به‌عبارت‌دیگر چگونه ممکن است انسان نخست کافر مطلق باشد و سپس به ایمان محض بار یابد؟! آن حریف باخبر نیز پاسخ می‌گوید که هرگاه سالک بخواهد دست بر دامان پیر زند و به طریقت درآید، نفس در مقابل او می‌ایستد و سد راه وی می‌شود. حال اگر سالک خود را ببازد به هلاکت می‌رسد اما اگر مقاومت ورزد و کم نیاورد، سرانجام همان نفس یار او می‌شود و در مسیر سلوک همکار و همراه وی می‌گردد.
در اینجا بخشی از این شعر زیبا که در آن حر در محضر امام به دلیل آنکه او اول کسی بوده که راه بر کاروان امام بسته است رخصت حضور در میدان به‌عنوان اولین رزمنده را می‌گیرد، باهم مرور می‌کنیم:


لب چو بربست آن شه دلدادگان حر رجا جست، آن سر آزادگان
گفت: گای صورتگر ارض و سما ای دلت، آیینه‌ی ایزد نما
اول این آیینه از من یافت زنگ من نخست انداختم بر جام، سنگ
باید اول از پی دفع گله من بجنبانم سر این سلسله
شورش اندر مغز مستان آورم می به یاد می‌پرستان آورم
پاسخش را از دو مرجان ریخت، دُر گفت احسنت انت فی الدّارین، حر
قصد جانان کرد و جان بر باد داد رسم آزادی به مردان، یاد داد

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار