کد خبر: ۵۰۷۳۵۰
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۴ 12 October 2017
به گزارش «تابناک یزد»روزنامه اعتماد نوشت: عجيب است، عجيب! قابل فهم نيست كه يك كشور تا اين حد از طرف ابرقدرت جهاني به چالش طلبيده شود و همين امروز و فردا قصد اعلام موضع عليه برجام را داشته باشد و از سوي ديگر با مشكلات و مسائل منطقه‌اي پيچيده‌اي مواجه باشد و در عين حال در داخل كشور و در سطوح بالاي سياسي و اجتماعي، با لحني گزنده عليه يكديگر سخن بگويند! اين رفتار در چهار دهه گذشته اگر نگوييم بي‌سابقه حداقل بايد گفت كم‌سابقه بوده است.
 
ضمن آنكه در گذشته اين موارد مقطعي و كوتاه‌مدت بود ولي اكنون به نظر نمي‌رسد كه اصولا طرفين ماجرا قبحي در اين امر ببينند. واقعيت اين است كه زخم زبان و گفتارِ تند و از روي عصبانيت يا با هدف تحقير، كشنده‌تر از زخم شمشير است، اين‌چنين جريحه‌دار كردن يكديگر با زبان تيز، زخم‌هايي را ايجاد مي‌كند كه به اين سادگي ترميم و مداوا نمي‌شود. اين ادبيات نه فقط سطوح بالا كه چه بسا سطوح مياني مديران و دست‌اندركاران را نيز آلوده كرده است و از آن بدتر اينكه با تمام عوارضش به سطوح پايين و عرصه عمومي و مردم نيز مي‌رسد.
 
در سطوح بالا تكّه انداختن‌هاي روساي قوه مجريه و قضاييه به يكديگر قابل پذيرش نيست. اينكه چه كسي آغاز مي‌كند و چه كسي پاسخ مي‌دهد، مساله اصلي و حتي فرعي ماجرا نيست. هنگامي كه در اين سطوح نتوانيم با ادبياتي حقوقي و سياسي آرامش‌دهنده با يكديگر گفت‌وگو كنيم و مسائل را با اين لحن به عرصه عمومي بكشانيم، حتما يك جاي كار ما در تعامل در اين سطوح لنگ است و بايد نسبت به عوارض آن حساس بود. اگرچه در سطوح بالا، تعداد افراد و شايد جملات و كلمات رد و بدل شده از اين نوع زياد نباشد، ولي سرايت آن به سطوح مياني هر دو قوه و نيز قوه قانونگذاري، امري قابل انتظار است. متاسفانه دست‌اندركاران امر سياست در ايران حتي از شگردهاي زباني ديپلماتيك كه منظور خود را به نحو ظريفي بيان مي‌كند بي‌بهره هستند يا بهره‌مندند ولي علاقه‌اي به استفاده از آن ندارند و با عريان‌ترين شيوه و حتي نوعي از عصبانيت و خشونت كلامي مقصود خود را منتقل مي‌كنند.
در سطوح مياني نيز تا دل‌تان بخواهد اين ادبيات رواج يافته است.
 
از نامه‌نگاري‌هاي عجيب رييس فرهنگستان هنر گرفته تا اظهارات رييس سازمان نظام پزشكي كه اولي انواع و اقسام تهمت‌ها (فارغ از درست بودن يا نادرستي آنها) را با ادبياتي عاميانه روانه ديگران مي‌كند و دومي نيز با ناديده گرفتن ادعاها و فوت يك هنرمند و ضرورت همراهي و همدردي با بازماندگان، پيگيري شكايت آنان را ساختن كوه از كاه معرفي مي‌كند يا آن فردي كه معلوم نيست از جانب چه قانوني در كرمان سخن مي‌گويد و همه را تهديد مي‌كند كه چنين و چنان مي‌كنيم.
 
مشكل اين‌گونه گفتار در اين است كه اولا، محتواي موردنظر گويندگان در حاشيه لحن استفاده شده قرار مي‌گيرد. شايد هم گويندگان مي‌دانند كه محتوايي براي ارايه ندارند، لذا با كنايه زدن و حاشيه‌سازي، سخن خود را برجسته مي‌كنند. در هر صورت آنچه قطعي است، به حاشيه رفتن مفاد ادعاها و محتواي مورد نظر آنان است. اگر منظور نفي بي‌قانوني است، كسي آن را نمي‌شنود، فقط به جايش حال‌گيري يا قلدري ديده مي‌شود. اگر منظور تبرئه يك پزشك است، كسي آن را نمي‌شنود و به جايش كاه دانستن مرگ يك انسان برجسته مي‌شود و الي آخر...
 
يك احتمال ديگر هم وجود دارد و اينكه جامعه در شرايطي قرار گرفته است كه اصولا حرف‌هاي درست و حسابي و بدون كنايه و تهديد را نمي‌شنود، لذا گويندگان براي جا انداختن و شنيده شدن سخنان خود، آنها را به آرايه‌هاي ادبي! متلك و تهديد تزيين مي‌كنند تا شنيده شوند! اگر اين حالت باشد كه بايد فكري اساسي‌تر كرد. كساني كه بايد آن را درمان كنند، خودشان بيش از ديگران آتش‌بيار اين معركه شده‌اند.
 
فارغ از همه اينها اين نوع خشونت‌هاي كلامي به سادگي سرايت مي‌كند و در جامعه به عنوان يك الگوي رفتاري و گفتاري پذيرفته مي‌شود. طبيعي است كه اگر در سطوح بالا با يكديگر چنين سخن بگويند، انتظار مي‌رود كه مردم در كوچه و خيابان و خانه نيز از آن تبعيت كنند.

ولي فرق مهم ماجرا در سطح اخير اين است كه خشونت‌هاي كلامي به سرعت تبديل به خشونت فيزيكي و جسمي مي‌شود. يكي از اركان مهم رشد و توسعه هر جامعه و شيوه اساسي حل اختلافات، تسلط داشتن به فن گفت‌وگو است.
 
جامعه‌اي كه در آن سازش ارزش منفي تلقي شود، هيچگاه نمي‌تواند ياد بگيرد كه چگونه مسائل خود را از طريق گفت‌وگو و منطق و قانون حل كند؛ ستيز شيوه غالب حل‌اختلافات مي‌شود.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار