کد خبر: ۴۶۱۹۵۲
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۰ 18 July 2017
از یزد گفتن و شنیدن، حظّی دارد وصف ناشدنی .سخن از یک سده و چند سده نیست . سخن از هزاران سال تاریخ، فرهنگ، هنر ، معماری و شگفتی است.
آن گاه که در برابر شکوه و جلال  مسجد جامع کبیر آن می ایستی ، با آن مناره های استوار و سربه فلک کشیده اش ، با آن کاشی های چشم نواز و خیره کننده اش، با آن شمسۀ ایوان و ترنج زیر گنبد و گردونه خورشید بالای محرابش ، انگار صدای معمار عاشق آن درون گنبد زیبایش می پیچد . چگونه می توانی ببینی و مبهوت این هنر جاودانه نشوی؟
یا زمانی که در کوچه های تنگ و باریک آشتی کنان قدم می زنی ، کوچه هایی که سده ها سدّ راه مهاجمان بودند ؛ اکنون تو را به پیش می خواند تا راهی به درون خانه های باصفایش بجویی ؛ خانه هایی که با خشت عشق و ملات تلاش برپاشده ؛ خانه هایی که نوید آسایش می دهد؛خانه هایی که به تو می گوید کفش ها را از پای درآر و دمی در زیر بادگیری که نسیم طبیعی را به ارمغان می آورد،بیاسای ، سری به زیر زمین خنک و نمور آن بزن و ببین که آرزو می کنی یک تابستان را در آن اتراق کنی . دوست داری در پیچ و تاب نور درهای ارسی و شیشه های رنگارنگ اتاق های رو به آفتاب آن  ساعت ها بنشینی و فارغ از هیاهوی بیرون، در منشورش غرق شوی و برزبان بیاوری که معماران کویر، معماران عشق اند نه مشق.
      یا آن گاه که پلّه  پلّۀ آب انبارها را تا به پایین می پیمایی ، هر پلّه تو را به خنکی بیشتر فرا می خواند و چون جرعه ای از آب آن رامی نوشی، دهانت از سردی به لرزه می افتد . آن هنگام از خود می پرسی، به راستی این معماران چگونه می توانند در آتشدان کویر خشک و سوزان کویر ، آبی به زلالی آب کوهساران پوشیده از برف را به تو هدیه کنند؟
  . به راستی ازشهر یزد و دیدنی های آن هرچه بگویم، کم گفتم که یزد بر فراز تاریخ و یادگار تاریخ است.
حسین مسرّت
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار