گفت طوفانی به سختی با نسیم
از چه هستی در وزیدن ها حلیم
گفتش ار طوفان به هم ریزد خسان
یا تکاپو افکند در ناکسان
من به لطف فکر و صبر و مهر خویش
نوش سازم ناکسان را زهر نیش
داس خشمت می کند خس را ولی
سرو را هم ساده آیا می کنی؟
دست من باشد نوازشگر مدام
گفته ای از قهر و می گویم سلام
تیشه ای بر ریشه های هر نهال
من به مهرم می دهم بر او مدال
می کنی با خشم برگ لاله را
من نوازش می کنم آلاله را
چاره ساز تو هماره قهر و کین
من نسیمم راه من مهر است و دین
صادقان را کاش همراهی کنی
در مسیر دوستی راهی کنی
خشمگین بودن، همه گمراهی است
جلوه ای از یک سراب واهی است
در جهان خواهی سعادت، شو نسیم
تکیه کن بر پندِ مردان قدیم
از محبت خارها گل گشته اند
مهربان باش و به سختی ها بخند