کد خبر: ۳۶۰۷۱۹
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۱ 15 January 2017
ذبیح جلیلی
«احمد نارگونی» بازیکن و مربی فوتبال دهه 50 استان یزد است که سال  های سال در این رشته فعالیت کرده و همیشه فرد مفیدی برای جامعه ورزش و فوتبال یزد بوده است. او در سال    هایی که هیچ امکاناتی در اختیار ورزش و فوتبال یزد نبوده است، شبانه روز تلاش کرده تا تیم هایی که به هر نحوی با او در ارتباط بودهاند با قدرت در سطح اول کشور ظاهر شوند. همشهری با این بازیکن و مربی خوش فکر و خوش نام یزدی گفت و‎‎گویی داشته است که مشروح آن را در زیر می‎‎خوانید.
  • چه اتفاقی افتاد که فوتبال را به عنوان ورزش انتخاب کردید؟
سال 1328 در محله شاهزاده فاضل به دنیا آمدم، محله ای که بیشتر فوتبالیست های قدیمی یزد در آنجا زندگی می کردند. من نیز مثل تمام بازیکنان آن سال ها، فوتبال را از زمین خاکی شروع کردم و هر چند شاید این جمله، یک جمله کلیشه ای باشد ولی در آن زمان چاره ای جز بازی کردن در زمین خاکی نداشتیم.
خانواده ما یک خانواده کاملاً فوتبالی بود. برادرم «حسین نارگونی» یکی از بازیکنان خوب و تاثیر گذار و همچنین مربی تیم یزد بود. به همین دلیل نیز من به سمت فوتبال کشیده شدم.
  • امکانات موجود در آن دوران در چه حدی بود؟ در مورد شرایط بازی در آن سال    ها بیشتر توضیح دهید.
ما برای بازی کردن در همین زمین خاکی ها نیز باید زحمت می‌کشیدیم و عرق می‌ریختیم، چرا که زمین خاکی آماده برای بازی به ندرت وجود داشت و بچه های هر محله باید نزدیک  ترین و مناسب‎‎ترین زمین را برای بازی انتخاب می‎‎کردند و خودشان با بیل و کلنگ آن را صاف می کردند.
البته بعد از صاف کردن زمین نیز اگر صاحب زمین اعتراض نمی‎‎کرد، می‎‎توانستیم مدتی در آن فوتبال بازی کنیم و اگر اعتراض می کرد همه زحمات ما به باد می‌رفت و باید جای مناسب تری را پیدا میکردیم.
وقتی زمین آماده می‎‎شد از صبح تا زمانی که چشم می دید، بازی می‌کردیم و گاهی فقط برای صرف نهار به خانه می‎‎رفتیم.
یکی از زمین هایی که در آن بازی می کردیم به باغ خاکی معروف بود که پشت قبرستان «جوی هر هر» بود و در حال حاضر به مدرسه شبانه‎‎روزی تبدیل شده است. زمین خاکی کلوپ پاکنژاد نیز از زمین‌هایی بود که در آن بازی می‎‎کردیم. قبل از بازی نیز مجبور بودیم آن را آب‎‎پاشی کنیم و بعد از آن تازه می‌توانستیم بازی کنیم.
گرد و خاکی که هنگام بازی در هوا پخش می‎‎شد باعث می‎‎شد که بعد از بازی چهره بازیکنان از فرط گرد و غبار، قابل تشخیص نباشد.
  • طبق گفته‎های خودتان، اوایل فوتبال شما جنبه تفریحی داشت، از چه زمانی شکل جدی به خود گرفت؟
در آن سال‎ها در مقطع دبستان زیاد به ورزش فوتبال پرداخته نمی‎شد ولی در دبیرستان وضعیت فرق می‎کرد. سیکل اول وقتی وارد دبیرستان امیرکبیر شدم، در کنار تحصیل، در تیم مدرسه و تیم منتخب آموزشگاه‌های استان بازی کردم.
سیکل دوم در دبیرستان ایرانشهر ثبت‎‎نام کردم. در آن سال‎ها که تقریباً 17سال داشتم، وارد تیم کلونی یزد شدم. می‌توان گفت که تقریبا از آن سال‎ها فوتبال را به صورت جدی آغاز کردم.
تا زمانی که در یزد بازی می‎کردم، در پست فوروارد به بازی گرفته می‎‎شدم ولی وقتی به تهران برای ادامه تحصیل در دانشسرای ملی در رشته تربیت بدنی پذیرفته شدم بنا به دلایلی و نظر مربی تیم دکتر امین‌بخش که در سال‌های بعد مدتی ریاست فدراسیون را نیز بر عهده گرفت، از پست فوروارد به دفاع وسط منتقل شدم.
البته اعتقاد من بر این است که تشخیص درستی بود، در صورتی که من دفاع گل‌زنی نیز بودم و همیشه در ضربات ایستگاهی شرکت می‌کردم و گل‎های زیادی را هم با سر به ثمر رساندم.
  • وضعیت تیم دانشگاه چگونه بود؟ با آن تیم به موفقیتی دست پیدا کردید؟
بعد از خدمت سربازی، وارد دانشگاه و با بازیکنان درجه یک فوتبال ایران همبازی شدم که اکثراً عضو تیم ملی بودند؛ از جمله کاپیتان تیم ملی «پرویز قیلیچ    خانی»، «مهدی لواسانی»، «بیژن ذوالفقارنسب»، «جواد الله وردی»، «حسن مرادی »، «مسعود معینی» و «جلال چراغ پور.»
من با آن تیم در نیمه اول دهه 50 دو سال پیاپی قهرمان دانشگاه‎های کشور شدم و بعد از آن به تیم ملی دانشگاه‎‎های کشور نیز دعوت شدم.
  • شما از بازیکنان تحصیلکرده‎ای هستید که در زمینه مربیگری نیز موفق بودید. از چه زمانی وارد عرصه مربیگری شدید؟
وقتی دوران تحصیلم به پایان رسید، به یزد برگشتم و مربیگری تیم آموزشگاه‎ها و جوانان یزد را بر عهده گرفتم. سال 56 با تیم جوانان در کشور به رتبه ششم و با تیم آموزشگاه‎‎ها به رتبه چهارمی دست پیدا کردیم.
بعد از چندسال کار مربیگری تیم منتخب یزد را برعهده گرفتم که در مسابقات دسته یک کشور بازی می‎‎کرد. این تیم بسیار منسجم بود و کمتر تیمی توان شکست دادن آن را در مسابقات خانگی داشت. برای مثال در آن سال‎ها تیم منتخب گیلان که «سیروس قایقران» در آن نیز بازی می‎‎کرد، با نتیجه 2 به یک شکست دادیم و به عنوان موفق‌ترین مربی لیگ شناخته شدم. همچنین تیم استقلال تهران را نیز که با تمام مهره‌های اصلی خود به یزد آمده بود ، شکست دادیم.
  • بهترین خاطره از عمر فوتبالیتان چیست؟
بهترین خاطره‎‎ام، پیروزی مقابل سپاهان اصفهان و صعود به لیگ تخت جمشید بود. همچنین تلخ‎ترین خاطره‎ام حذف از لیگ تخت جمشید به دلیل نداشتن زمین چمن بود.
  • چه مسئولیت‎هایی را در حوزه ورزش بر عهده گرفتید؟
بعد از دوران مربیگری، مسئولیت قسمت‌های مختلفی را بر عهده گرفتم. بعد از پیروزی مقابل استقلال مسئولیت هیات فوتبال استان و تربیت‌بدنی دانشگاه‌های جنوب شرق کشور را که متشکل از 4 استان بود، برعهده گرفتم. مدتی نیز رئیس هیات هندبال استان بودم.در حال حاضر نیز عضو شورای عالی ورزش استان هستم.
  • برخورد مردم یزد در آن سال‎ها با عنوان یک بازیکن و مربی فوتبال چگونه بود؟
مردم ما را دوست داشتند. شهر یزد نیز خیلی کوچک‌تر  از حالا بود و هر کسی که بویی از ورزش برده بود ما را می‎‎شناخت؛ به گونه‎‎ای که ما برای مردم یزد انسان  های مهمی بودیم. چون من هم مربی و هم بازیکن بودم، مردم با اسم من آشنا بودند. در حال حاضر نیز شاید از روی چهره، من را نشناسند ولی تا اسم من را می‌شنوند، ذهنشان به سال‎‎ها پیش بر می‎گردد.
بسیاری از مردم از ما می‌پرسند که آیا دوست داشتید در تیم‌های بزرگ ایران بازی کنید، من به آنها جواب می‌دهم چرا شما فکر می‌کنید تیم آن سال‌های یزد، تیم مهمی نبود؟ ما بزرگ‌ترین تیم‌های ایران را شکست داده بودیم؛ پس دلیلی نداشت وقتی تیم خودمان استقلال را شکست می‎‎دهد، آرزو کنم در تیمی به غیر از یزد بازی و مربیگری کنم. 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار