کد خبر: ۳۵۳۲۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۳ 02 January 2017
 نگین فتوت
در بازار می‌خواهم لباس بخرم و بازار پر شده است از اجناس بی‌کیفیت چینی. در یکی از مغازه‌ها پیراهنی به نظرم مرغوب می‌آید. از فروشنده می‌پرسم «این لباس کار کجاست؟» می‌گوید «پارچه‌اش ترک است و دوختش کار ایران.» سر جایم میخکوب می‌شوم. انگار صدایی سوت مانند در گوشم می‌پیچد. چقدر به این عبارت عادت کرده‌ایم: پارچه ترک. می‌توانم معنای عبارت قالی کاشان، ساعت سوئیس و قهوه برزیل را درک کنم. بالاخره هر شهر و یا کشوری به طور تاریخی در تولید یک محصول شهرت دارد. اما دقیقاً از چه زمانی ترکیه به عنوان بافنده پارچه مرغوب مشهور شد؟ اگر فروشنده می‌گفت پارچه محصول هندوستان یا ایتالیا است شاید این قدر در فکر فرو نمی‌رفتم. اما شاید ما تنها کشوری در جهان باشیم که پارچه ترکیه را به‌عنوان کالایی مرغوب می‌شناسیم در حالی که حتی در کشور ترکیه پارچه‌هایی از سایر نقاط اروپا مانند روسیه پرطرفدار هستند. برای یک لحظه خود را در جاده ابریشم تصور می‌کنم؛ زمانی که پارچه از شرق به غرب منتقل می‌شد. در آن زمان ترکیه و اروپا مصرف کنندگان این پارچه‌های شرقی بودند. تجار شرقی را تصور می‌کنم که در بازار یزد می‌گردند، ابریشم خام می‌فروشند و بافته‌های یزد را برای فروختن در بازارهای اروپایی خریداری می‌کنند. بازارهای اروپا پر بود از بافته‌های ابریشم یزد. یکی در بازار می‌پرسید این پارچه بافت کجاست؟ فروشنده با اشاره به کیفیت رنگ، مواد اولیه و ظرافت بافت می‌گفت «معلوم است که کار، کار یزد است.» دقیقاً چه زمان ما همه چیز را فراموش کردیم؟

شعربافی یزد
بافت پارچه که در استان یزد شعر بافی گفته می‌شد ریشه‌ای بسیار کهن دارد. قدیمی‌ترین اسناد موجود خبر از قدمت 2 هزار ساله این صنعت در استان یزد می‌دهند که در دوران ساسانیان به اوج رسید. به دلیل جنس پارچه بعید به نظر می‌رسد بافته‌هایی قدیمی‌تر کشف شوند. دوران طلایی شعربافی در استان یزد را دوران صفویه می‌دانند. نساجی یزد به شدت مورد توجه شاه عباس صفوی قرار گرفت و بافندگانی مانند «غیاث‌الدین نقش‌بند یزدی» مسئولیت بافتن پارچه البسه سلطنتی را بر عهده گرفتند. شهرت بافته‌های غیاث‌الدین تا حدی پیش رفت که شاهان و سلاطین دیگر کشورها نیز به استفاده از آن‌ها راغب بودند. کارگاه پارچه‌بافی او و پسرانش مرغوب‌ترین پارچه‌های جهان را تولید می‌کردند.

نقطه اوج شعربافی؛ آغازی برای یک سقوط
دیگر پارچه ابریشمین یزد کالایی نبود که مردم توان خرید آن را داشته باشند. کیفیت به حدی بالا رفته بود که قطعات بافته شده به شکل کالای هنری تنها می‌توانست طیف خاصی از مشتریان را به سمت خود جلب کند. با حمایت دربار هیچ کس احساس مشکل نمی‌کرد و صنعت روز به روز پیشرفته‌تر می‌شد. اما در زمان قاجار، به خصوص از زمان فتحعلی شاه به بعد عشق و علاقه به‌ساخته‌های اروپا به جان دربار افتاد و لباس‌های اروپایی، نقاشی اروپایی و معماری اروپایی به شدت دل شاه را برد. حالا یزد‌کالایی به شدت اعلا داشت که تنها مشتری آن که می‌توانست از پس پرداخت هزینه تولید بر بیاید متوجه بازاری دیگر شده بود. در زمان پهلوی بافته‌های یزد کاربردی سلطنتی پیدا کرد. اما مدگرایی غربی که در آن زمان به ایران راه پیدا کرد باعث شد ترمه و دارایی شکلی سنتی پیدا کنند و دیگر به درد لباس‌های امروزی نمی‌خوردند. همین موضوع زمینه‌ای شد برای از میان رفتن انواع بسیار مرغوبی از پارچه، که امروز می‌توانستند در بازارهای جهانی به‌عنوان اعلاترین پارچه جهان معروف شوند.

پارچه زربفت یزد
زربفت یکی از همین پارچه‌هاست که کاربردی جز کاربرد درباری نداشت و به شدت گران بها بود. در بافت این پارچه از ابریشم و گلابتون استفاده می‌شد. گلابتون نخی است که از نقره و یا طلا به دست می‌آید. برای بافت پارچه آن را با اعلاترین نوع ابریشم مخلوط می‌کردند. تاریخ زری‌بافی در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد و حتی یونانیان و رومیان که با ایران جنگی دیرینه داشتند مبلغ زیادی را برای خرید پارچه‌های زربفت ایرانی هزینه می‌کردند. حتی امپراتورهای روم در هنگام حمله به ایران البسه‌ای از جنس ایرانی به تن می‌کردند تا ثروت و قدرت خود را به نمایش بگذارند. در نگاره‌های تخت جمشید می‌شود به وضوح لباس زربفت پادشاهان هخامنشی را دید. در موزه‌های بزرگ جهان مانند موزه لوور، ویکتوریا و آلبرت و متروپولیتن و همچنین موزه ملی ایران از این پارچه‌ها نگهداری می‌شود. پارچه زربفت مهم‌ترین سوغات ایران بود و در تمام جهان خواهان داشت. در اروپا زربفت ایران را با پشم زرین افسانه‌ای جیسون مقایسه می‌کردند. شاه عباس صفوی به خصوص به لباس زرین علاقه داشت. حدس بزنید اعلاترین نوع این پارچه‌ها در کدام شهرها تولید می‌شد؟ البته که در یزد. اما بعد از صفویه و به خصوص در زمان قاجار زری‌بافی رفته رفته رو به فراموشی رفت. حالا شاید کم‌تر کسی حتی دلش بخواهد لباسی بافته از ابریشم و نقره به تن کند. صادرات زری به طور کامل متوقف شده است و بیشتر خارجی‌ها حتی از شنیدن وصف پارچه بافته شده از طلا، نقره و ابریشم بسیار تعجب می‌کنند.

مخمل گلخار
نمی‌دانم آیا تا به حال نام «مخمل گلخار» را شنیده‌اید یا نه. اگر نام این پارچه یزدی را در اینترنت جست وجو کنید، تقریباً به هیچ نتیجه‌ای نخواهید رسید. تنها ممکن است موتور جست وجو از شما بپرسد که آیا منظورتان مخمل گلدار است؟ به سادگی می‌شود فهمید که حالا نه تنها بافت مخمل گلخار بلکه حتی نام آن از بین رفته است. تنها ردی که از مخمل گلخار پیدا کردیم قطعه‌ای پارچه با قدمت 400 سال در موزه ویکتوریا و آلبرت است با نقش بادبزن نخلی و شاخه نبات‌های گلدار. این پارچه از جمله منسوجات غیاث‌الدین است که در زمان شاه عباس صفوی به مقامی بلند پایه در ونیز اهدا شده بود. قطعه مشهور مخمل با قدمت 400 ساله در موزه ویکتوریا و آلبرت با تصویر 2 مرد در مقابل درخت سرو که در حال بوییدن گل هستند، بافته شده از طلا، نقره و ابریشم از دیگر تولیدات مخملین یزد است. این هنر باستانی دست کم ارزش مطالعه و ثبت را دارد. شاید دیگر نشود مخملبافی به شیوه دستباف را احیا کرد اما در قالب طرحی پژوهشی و یا پروژه پایانی برای رشته‌ نساجی دست کم یک نفر می‌تواند دست به پژوهشی گسترده در مورد مخمل گلخار بزند.

دارایی بافی
 دارایی بافی هنوز هم در یزد به شکلی محدود رواج دارد. دارایی بیش از آن که به یک محصول نهایی اشاره داشته باشد، یک تکنیک بافت است. در این روش تار و پود پارچه پیش از بافته شدن رنگ آمیزی می‌شوند. در این روش پس از پایان کار بافت پارچه، طرح و نقش‌هایی بنا به طراحی هنرمند روی اثر شکل می‌گیرند. دارایی ممکن است با پود رنگی، تار رنگی یا هر دو باشد که به مورد آخر دارایی دوگانه می‌گویند. استفاده از نام غربی دارایی، ایکات، در سال‌های اخیر مرسوم شده است. طرح‌های پارچه به روش دارایی می‌تواند ساده و یا بسیار پیچیده باشد. هر چه تعداد رنگ‌های به کار رفته در پارچه بیشتر و نقشه پیچیده‌تر و زیباتر باشد، ارزش دارایی بیشتر خواهد بود. برخی خاستگاه دارایی بافی را اندونزی دانسته‌اند و گفته‌اند این شیوه از طریق جاده ابریشم به ایران وارد شد. اما شواهدی وجود دارد که قدمت تاریخی دارایی بافی در ایران را بسیار قدیمی‌تر از شرق آسیا می‌کند. در دارایی بافی ممکن است از نخ گلابتون و ابریشم نیز استفاده شود. استاد رمضان رضایی از مهم‌ترین اساتید دارایی بافی بود که بی‌نظیرترین انواع پارچه دستباف یزدی را به مدت نود سال تولید می‌کرد و از دست دادن وی هنر شعربافی در استان یزد را بیش از پیش با چالش روبه‌رو کرد.

شمدهای چینی، بافته شده از پلاستیک و نفت
هنوز در خیلی از شهرهای ایران، حتی در خارج از استان یزد از واژه شمد به جای ملحفه استفاده می‌کنند. شاید آن‌هایی که شمد واقعی را نمی‌شناسند گمان کنند که به هر ملحفه طرح داری می‌گویند شمد. شمد پارچه‌ای است که از بافتن نخ کتان بر تار ابریشم به دست می‌آید. این پارچه بسیار مرغوب است، وزن کمی دارد، لطیف است و اگر به عنوان روتختی و یا روانداز تابستانی استفاده شود سبب تعریق نمی‌شود. همچنین قدیمی‌ها معتقد بودند که شمد حشرات گزنده را دور می‌کند و از آن برای درست کردن پشه‌بند استفاده می‌کردند. مهم‌ترین نکته در مورد شمد قابلیت شست‌وشوی بسیار آن است. به دلیل لطافت و سبکی پارچه شستن آن بسیار ساده است و خیلی زود خشک می‌شود. شهرت شمد یزد از آن جهت است که با شست‌وشو رنگش عوض نمی‌شود و همیشه نو بودن خود را حفظ می‌کند. شمدهای بافته شده از ابریشم طبیعی و رنگ شده با مواد طبیعی شاید گران به نظر برسند، اما اگر هزینه چند بار خرید شمد تقلبی و هزینه‌های بهداشتی ناشی از پارچه‌های پلاستیکی و رنگ‌های مصنوعی و پرهیز از شست‌وشو را هم در نظر بگیریم، شمد اعلا خیلی هم ارزان‌تر تمام می‌شود. جدا از این موضوع، شمد لطیف و مرغوب یزد، با طرح‌های زیبای چهارخانه و رنگ‌های شادش می‌تواند بازاری بسیار عالی در اروپا داشته باشد؛ صنعتی که حالا رو به نابودی است.

   دیگر پارچه‌های یزد
بیشتر مردم نساجی یزد را با نام ترمه می‌شناسند. چرا که ترمه یزد یکی از مشهورترین بافته‌های استان است. شاید کمتر کسی نامی از «قناویز» شنیده باشد. پارچه‌های اعلای دندانی یا گل خورد، احرامی، چلیپا، پارچه قلمکار، دیباج، خارا، مشجر، شرفه، ساتن، تافته، سقاطون و بافته‌های مشهور مانند دستمال یزدی از محصولات متنوع بافندگی در یزد بودند که حالا یکی‌یکی از یاد می‌روند. قیمت بالا، سختی فرایند تولید، سرعت پایین تولید و ناتوانایی در رفع نیاز عموم جامعه و بی‌توجهی به صادرات از دلایلی است که ریشه‌های نساجی را در مهد بافندگی ایران خشکانده است.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار