کد خبر: ۲۳۵۸۶۱
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۸ 26 May 2016

به گزارش تابناک یزد،امین روغنی در قانون نوشت:  بعد از انتخابات 1392 و پیروزی دولت تدبیر و امید با حمایت بدنه به میدان آمده اصلاح طلبان و ناراضیان از شرایط موجود  ، همواره رئیس جمهور تازه به روی کار آمده  در رفتار و برنامه ریزی اش به  تزریق امید به جامعه ادامه داد و مانع خاموشی امید ایجاد شده بعد از سالیان گذشته شد و این شد که بعد از به نتیجه رسیدن توافق تاریخی برجام و حل نسبی مناقشه اتمی ایران ، انباشتی از امید به تغییر و بهبود اوضاع ،در افکار عمومی به موعد انتخابات مجلس دهم سرازیر شد  و این حاصل هوشمندی جریان اعتدال در این ایام بود که مانع ناکامی و سرخوردگی حامیان خود شد که البته حمایت مردم  به شرط  توجه دولتمردان به نیاز های اساسی آنها ، دوام و کمال و  همچنان امکان افزایش و کاهش خواهد داشت.  مدیریت منسجم  و رفتار هماهنگ نخبگان جریان طرفدار تغییر  در اجماع و هدایت این امید البته به میزانی بود که نتیجه آن در آراي صندوق‌های انتخابات هفتم اسفند برای همگان مشهود شد. اما مگر نتیجه  مطلوب ،تنها با نوشتن نامی روی برگه و شمرده شدن در واقعیت اتمام می یابد و عوامل دیگری در کار نیست؟


نکته کلیدی این نوشتار اینجاست که خواننده را به تابیدن نوری به  این شکاف طبیعی سوق می دهد.شکاف طبیعی تقسیم قدرت واقعی و تمایلات سیال عموم را باید در هرانتخاباتی از جمله انتخابات هفتم اسفند مجلس دهم در نظر داشت.

 نباید حامیان یک جریان از یاد ببرند که اگر اسم  «برد»  بر چنین انتخاباتی می‌گذارند  چشم به تاثیر گذاری نمایندگان شان نیز  و مقتضای آن داشتن درکی واقعی  از  موانع بر سر راه و همچنین کیفیت وابستگی نمایندگان به جریان های سیاسی و میزان پر رنگی و کمرنگی این وابستگی در تصمیم‌گیری آینده داشته باشند . مسئله بنیادی در تحلیل نتیجه چنین انتخاباتی که هر دو طرف خود را برنده می خوانند فاصله  برد  «فهرست امید» است تا «برد در  قدرت».

به نظر نگارنده امکان دارد طرفی به طور نمادین و با نامگذاری مهره هایی ، احساس  برد  را القا کند و البته موفقیتی نمادین با به میدان کشیدن حامیانش داشته باشد اما این تنها مرحله ای از پروسه تاثیر گذاری و مشارکت سیاسی است و  لزوما نباید به گرفتن سهمی واقعی به همان میزان  از قدرت موجود در قوه ای به نام مجلس قلمداد شود  چرا که سهیم شدن در قدرت  و تاثیر‌گذاری ، که از اهداف اصلی مشارکت سیاسی است عملی یکطرفه نیست و حاصل تعامل با دیگر بازیگران و دیگر جریانات است. تحلیلگر سیاسی بی طرف به موازنه قدرت  توجه می کند ، نه برد نمادین چرا که مبنای تاثیر گذاری  ،سهم آن جریان  در قدرت واقعی است و این محاسبه اصلی علمی دنیای سیاست، فارغ از کشور و جریان برنده و بازنده است.   با داشتن چنین ابزاری باید به تحلیل و پیش بینی مترتبات  رخدادی همچون هفتم اسفند 1394 پرداخت که قطعا به داشتن تحلیلی واقعی تر کمک خواهد کرد و می توان چشم اندازی از آینده مناسبات چنین مجلسی و حتی تعیین ریاست این قوه برآمده از رای مردم در نظامی مردم سالار و اسلامی را داشت. از اصول اصلی عقلانیت ، تفکیک میان واقعیت و تمایل است و چنین درکی است که در این ایام لازم است تا جلوی تبدیل انتظارات انتخاباتی به تراژدی گرفته شود.

همه تاکید این مقاله در اینجاست که فرق است بین برد یک فهرست تا برد مجلس فارغ از اینکه رای دهندگان دو جریان چه امید و انتظاراتی داشته اند و باید بپذیریم که  نتیجه موازنه جدید ایجاد شده در قدرت با روی کار آمدن روحانی در برهه انتخابات هفتم اسفند شاید به طور خالص بیش از نیمی از این مجلس نبوده است و اگر چه فهرست امید به کامیابی در آرا رسیده است اما مهره های وارد شده به مجلس همچنان در تعامل با جریان مقابل نیز هستند و چه مثالی واضح‌تر از شخص علی لاریجانی که  با سابقه درخشان و روشن اصولگرایی نیز با حضور در لیست امید این بار به مجلس دهم راه یافت و حتما در گزینش فهرست های انتخاباتی چنین اشتراک هایی طبیعی است و البته بی تاثیر از کیفیت تایید صلاحیت ها نیز نبوده است  و اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با قبول شرایط  و قواعد بازی ، وارد چنین مشارکتی شده اند که این رویکرد همچنان باید ادامه داشته باشد .

در بالای هرم  همین فهرست‌،  شخص دکتر محمد رضا عارف  نیز با سابقه درخشان و روشن اصلاح طلبی از گزینه های ریاست مجلس  قانونگذار است اما و هزار  اما  که عامل تعیین کننده اصلی در این موعد قطعا موازنه قدرت  جدید  است که اگر واقع بینانه آن را میزان کنیم همچنان سهم اردوگاه اصولگرایان در آن کمرنگ نیست اگرچه ملایم تر شده است .
 
حاصل این نگاه این است که اگر بخواهیم با تحلیل علمی قبل از افتتاح رسمی مجلس دهم در مورد ریاست آن نظر دهیم، گزینه ای جز علی لاریجانی که حمایت اصولگرایان و تعداد نه چندان کمی از نمایندگان مزین به فهرست امید را  با خود دارد ، نمی بینیم.

شاید دل رای دهندگان جریانی از لحاظ احساسی یا عقیده ای در گروي  نامی نزدیک‌تر به  جریان مقبول خود باشد همچون دکتر محمد رضا عارف که حتما نسبت نزدیک تری با اصلاح طلبی داشته و دارد اما در حرکت به سمت توسعه سیاسی گاهی  بهتر است به« قواعد بازی» سیاست  که همچنان از توسعه و ثبات مدت داری در کشور ما برخوردار نبوده نیز التفاتی نشان دهیم و بپذیریم که شخص علی لاریجانی علاوه بر ظرفیت ها و ریشه های قدیمی تر ایشان در  تعامل با دیگر قوه ها و مراکز موثر تصمیم گیری در مجموعه نظام سیاسی کشور ،قطعا سهام  بیشتری از وزن واقعی قدرت در مجلس  آتی دارد و برد فهرست انتخاباتی به معنی تصمیم مستقل از موازنه قدرت نیست.

 چنین تحلیلی مساوی با محافظه کاری نیست و شاید  در ظاهر به مذاق طرفداران پرشور یک جریان خوش نیاید اما اصلاح‌طلبان در خاطر خود روز های سخت را دارند و شیوه تدریجی و گام به گام را فراموش نمی کنند و حال که  کشور به روزگاری از عقلانیت و تدبیر نزدیک تر شده  لازم است اهمیت تاثیر گذاری را برای انتخاب هایمان بیشتر کنیم چرا که اگر برخلاف توزیع قدرت منطقی عمل شود، سیستم از تعادل خارج می شود و شاید رسیدن به نقطه تعادل بعدی هزینه های بیشتری در بر داشته باشد.

در پایان لازم است طرفداران تغییر به این نکته نیز امید داشته باشند که قطعا رئیس مجلسی که حاصل انتخابات هفتم اسفند است نمی تواند  بی تفاوت به انتظارات بلوک اصلاح طلب رفتار كند و حتما کیفیت سکانداری لاریجانی در مجلس دهم مساوی با مجلس نهم نخواهد بود و سابقه سیاست‌ورزی ایشان نیز موید وجود چنین درایتی در ایشان است.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار