»قمار بزرگ» روی حذف 3 نفر از چهرههای انقلابی که از «لندن» تا «کاخ مرمر» طرحریزی، اجرا و پشتیبانی شد هر چند اسفند 94 را برای جریانی «زودباور» خوش کرد اما به قیمت ریاست اصلیترین هدف سلبی هاشمی بر مجلس خبرگان رهبری تمام شد. حالا دیگر فردای انتخابات هفتم اسفند نیست که در و دیوار تلگرام و توییتر و سایتهای زنجیرهای بر «عکس واقعیت» نصب کنند. رای دادن به «دستپخت» هاشمی و دوستان، به اسم «امید اصلاحطلبان»، با مشخص شدن نظر واقعی اکثریت بسیار بالای خبرگان سوال بزرگی ایجاد کرد: «آیا گرایش ثقل اصلاحات به سمت میانهروها خطا بود؟» این سوال ابراهیم اصغرزاده ترجمه باکلاستر از چندهزار پیام تولید شده در ساعتهای پس از ریاست آیتالله جنتی بر خبرگان است. (مثل: «به نظرمن هیچ ایرادی به رایدهندهها وارد نیست، حقشون بوده و از حقشون استفاده کردن، مخاطب سوالات الان باید مبلغان لیست امید باشند که چرا چنین شد؟») سوالی که به نظر میرسد خیلی زود درباره مجلس هم مصداق پیدا میکند، شاید برای همین است که ناصری عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان فضا را اینگونه آماده میکند: «اصلاحطلبان میخواستند با لاریجانی وارد گفتوگو شوند اما باب گفتوگو بسته شد». تکنوکراتها خوب میدانند دست اصلاحطلبها زیر سنگ آنهاست، برای همین سال 92 معاون اول دولت اصلاحات صحنه را ترک میکند، همین فرآیند در لیست مجلس تکرار میشود و حالا حتی در آستانه کسب هیاترئیسه مجلس قانون «بقا»ی نومحافظهکاری و ذبح اصلاحطلبی حکم تمدید بیهویتی اصلاحطلبان را امضا میکند.
گویا «رحم اجارهای» لقب خوبی باشد اما نه برای دولت تکنوکرات روحانی، حالا این اصلاحطلبان هستند که باید پاسخگوی بدنهای باشند که به اسم اصلاحات بزرگ و تاریخی، لیستشان در اجاره جریان نومحافظهکار ضد اصلاحات بوده است. موج سنگین اجتماعی احساس «گرانفروشی» بزرگی دارد، اتفاقا همانطور که وعده شده بود تغییر هم بزرگ بود، دبیر شورای نگهبان که با فاصله، صدر جدول «تخریبشدگان» تاریخ انقلاب را در اختیار دارد حتی در اوج دوران دولت نهم در سال 86 نتوانسته بود رئیس خبرگان شود اما «تکرار» زد و بند بزرگان اصلاحات، با جریانی عملگرا که یک شعبه در محافظهکاری سیاسی دارد و یک شعبه در اصلاحات نشان داد تصمیمگیران نهایی برای حذف نشدن و «بازگشت آبرومندانه به نظام» بین «توبه از دروغ 88» و «پادویی نومحافظهکاران» دومی را انتخاب کردند. «رای تک نفره در دماوند» نشان داد فاصله راس و بدنه بیش از «ژستهای سر سفره عقد» تلخ است، حالا هم توسعه سیاسی روی داده و اسم «دستیاری» جریان قدرتطلب نومحافظهکار را «تصمیم راهبردی» و زیرکانه گذاشتهاند اما چه سود، واقعیت مهم این روزها تغییر نمیکند: «به اسم اصلاحات به کام نومحافظهکاران».»